چکیده:
یاریگری اصطلاحی بین رشتهای در علوم اجتماعی و زیستی است،که به دلیل ماهیت خاستگاه این علوم و وجود فرضیههای زمینهای و جهانبینی و جوهرهء رقابتی حاکم بر جوامع غربی،نسبت به اهمیت فوق العادهاش در زندگی اجتماعی و حتی زیستی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.مسایل یاد شده و پیچیدگی فی نفسه پدیدههای اجتماعی،ابهامها و اشکالهای فراوانی را در تعریفهای یاریگری و به تبع آن در طبقهبندیهای غالبا دوتایی آن به وجود آورده است.
کارهای میدانی تنی چند از مردمنگاران و مردمشناسان ایرانی،در چند دههء گذشته،خوشبختانه پایهای از توصیفهای نسبتا دقیق و واقعی را فراهم ساخته است تا بتوان از آن پایگاه و منظر به نقد تعریفها و طبقهبندیهای موجود دست زد.
جان کلام نوشتهء حاضر این است که طبقهبندیهای موجود فاقد ملاک و قدرت لازم برای جداسازی ماهوی انواع یاریگری از یکدیگر میباشند اگرچه پس از طبقهبندیهای جوهری اولیه،میتوان و حتی لازم است از همهء اینگونهشناسیهای غالبا دوتایی برای طبقهبندیهای ثانویه و تدقیق کار سود جست. در پایان،مقاله اشارهای به تحولات انواع جوهری یاریگری در طول تاریخ دارد.