استاد در بیش از نیم قرن تدریس، پژوهش عملی و کار نظری آثار متفاوت با موضوعات متنوعی عرضه کردهاند که در بدو امر شاید پراکنده به نظر برسند اما این تنوع گویای دغدغه استاد در چند موضوع خاص ـ که از نظر ایشان برای جامعه ایران نیز حیاتی است ـ میباشد.
1. نظریه یاریگری و انسانشناسی تعاون
شناختهشدهترین حیطه پژوهشی استاد؛ از تعریف دقیق انواع یاریگری و مشارکت، و جداکردن انواع عرضی یاریگری به انواع ذاتی همیاری، دگریاری و خودیاری که از مقاله ایشان با عنوان«نقد آراء در تعريف و نظريههاي گونهشناسي ياريگري» و همچنین «گونه شناسي ياوريها و ياريگريهاي سنتي در ايران»[1] [1] شروع میشود و با بیان نظریات مختلف درباره میزان تعاون انسانها با یکدیگر در کتاب «انسانشناسی یاریگری» بیان انواع یاریگری در طول تاریخ و حتی یاریگری در انواع جانوران ادامه پیدا میکند.
در این حوزه مسئله اصلی استاد «چون و چراهايي بر نظرية تكروي و فردگرايي تاريخي ايرانيان و به ويژه كشاورزان ايراني» است و پاسخ ایشان به این سوال بنیادین که آیا اساس زندگی انسانی بر همکاری است یا ستیز؟ و یا به تعبیر جامعهشناسانه توافق است یا تضاد. علاوه بر کتاب در مقالاتی مانند «آيا كشاورزان ايراني تكرو هستند؟، «بُرّابُرّي: رقابتي كه به ياريگري ميانجامد»، و «دگرياري و خودياري در جشن ميان بهار در اسك لاريجان آمل» همین مقوله خود را نشان داده است. ایشان به ریشه دینی یا اصطلاحا «بازتاب آموزههای دینی در فرهنگ ایرانی و بنیادهای دگریار ناهمتراز» نیز توجه ویژه دارد و از آن فراتر به ساختهاي جهاني همكاري- همه گاهي و همه جايي بودن انواع جوهري ياريگري و مشاركت – اشعار میدهند.
2. یاریگری کاربردی
شامل جمعآوری مصادیق مختلف یاریگری در ایران، که مهمترین آن دو جلد کتاب «فرهنگ یاریگری در ایران» است که برنده جايزة نخست نهمين جشنوارة روستايي وزارت جهاد سازندگي، و كتاب برگزيدة سيزدهيمن دورة كتاب سال جمهوري اسلامي در زمينة علوم اجتماعي نیز شده است.
کار ارزشمند و ماندگار دیگر استاد «واره» یا به تعبیری نوعي سازمان تعاوني غيررسمي و سنتي غالباً زنانه با محور اصلي همياري از نوع تجميعي منظور به اشتراکگذاردن تولیدات کشاورزی به ویژه شیر (تعریف هم از استاد است). این کتاب که حاصل بیش از 30 سال کار پژوهشی میدانی و مصاحبه با مهاجران و متقدمین ساکن در جای جای ایران و حتی برخی کشورهای همسایه است و در آن به نحو عملی اندیشه استاد درباره همکاری ایرانیان به اثبات رسیده است.
مقالاتی مانند «بُنهشناسي (تعاريف و گونهشناسي)» و «مال: تعاوني سنتي دامداري در عشاير ايران» و… نیز با همین رویکرد تهیه و نگاشته شدهاند.
3. انسان شناسی توسعه
دکتر فرهادی معتقد است که باید از سنت، فرهنگ و تمدن ايراني به عنوان پلي براي آينده نه صرفا مسئلهاي زينتي بهره گرفت و به تعبیر خود ایشان «مردمنگاري دانشها و فنآوريهاي سنتي، “نانِ شب” مردمنگاران ايران» است. استاد از اولین کسانی است که در ایران از لزوم «گرداوری دانشها و فنآوريهاي عاميانه و كارابزارهاي سنتي در ايران» به عنوان رویکردی برای توسعه بومی و گسترش تکنولوژی ایرانی داد سخن سر داده و از همین زاویه به «آسيبشناسي پژوهشهاي فرهنگ عاميانه« نیز پرداخته است. استاد در مقاله «صنعت بر فراز سنت يا در برابر آن« نیز از ایده صنعتیشدن به شیوه بومی و با حفظ محیط زیست و بر پایه دانشهای سنتی دفاع میکنند. ایشان «انهدام منابع سنتي آب و پيامدهاي اجتماعي ـ اقتصادي ناشي از آن» را نه به خاطر افزایش جمعیت که محصول طبیعی کشاورزی مدرن و صنعتیشدن بیرویه و بیتوجه به خصوصیات بومی و منطقهای میدانند و در مقاله «آيا كشاورزي ايراني بدوي است؟» از ایده پیشرفته بودن کشاورزی سنتی دفاع میکنند.
استاد ضمن نقد تئوریهای توسعه برونزا بر كاربرد دانش بومي در توسعه پايدار تاکید دارند و با شواهدی عملی مدعای خود را در رشتههای مختلف علمی اثبات مینمایند که در ادامه به آن اشاره میشود.
4. علم غربی، علم بومی و دانشهای سنتی در ایران
دکتر فرهادی در مقدمه «واره» و «انسانشناسی یاریگری» بحث خود با وضعیت علم و پژوهش در ایران آغاز میکند و در ادامه این پرسش را مطرح میکند که چرا علوم اجتماعی ایران ناکارآمد است؟ پاسخهای استاد به این سوال متنوع است: مشکلات پژوهش خویش فرما و بنیادی در کشور، عدم شناسایی اولویتهای پژوهشی، نیاز به بازتعریف پژوهش کاربردی و از همه مهمتر ردپای توجیه استعمار در نظریات به ظاهر علمی در قالب زور پوشیده و مستور. البته استاد علم غربی را بالکل منکر نمیشود و در مقاله زیبای «ترانه کمیاب گرانسالی، کشف یا خلق؟» ضمن نقد پست مدرنیسم، آن را دامی برای کشور ایران ـ که بیش از هرچیز به «علم» محتاج است ـ معرفی میکند، اما معتقد است که برخی قوانین و نظریات علمی در واقع منافع نظام سرمایهداری را تامین کرده و پایههای غرب را مستحکم میکنند. بنابراین نیاز به دانشی بومی و وطنی است که البته ایران به دلیل پتانسیل فرهنگی عظیمی که دارد، در این دانش بسیار پیشروست؛ گلایه استاد از عدم انعکاس «دانشها و فنآوريهاي مردمي در آيينه علم و تجربه صاحبنظران» باعث شده که خود فعالیتهایی را جهت گردآوری دانش بومی در قالب رشتههای مختلف علمی صورت دهد که عناوین برخی از آنان عبارت است از:
پزشکی: «پُپ گوش (واكسيناسيون پيش از پاستور) در ميان عشاير سيرجان و چند شهر پيرامون آن»، و «برخي روشهاي پيشگيرانه در دانش عاميانه در ميان عشاير و روستاييان استان كرمان»
معماری: «كبوترخانههاي ايران، اعجاز معماري و خلاقيت در كار كشاورزي» همچنین کتاب «نگاهي به اهميت و پيشينة كبوترخانههاي ايران»
هواشناسی: «تقويم آب و هوايي در ايلات و عشاير سيرجان، بافت و ميمند شهر بابك»، «فرهنگ هواشناسی و گاهشماری کمره ای»، «پيشبيني آب و هوا، در ميان عشاير و روستاييان سيرجان و بافت و ميمند شهر بابك» و در نهایت «بررسی الگوی زمانی چرا در البرز شرقی»
شیمی: «”تيلون دادن”، “آرنگ سازي” و “گيرماسه” (تيرهگري و روشنگري آب)». دو شگرد كمتر شناخته شده در كشاورزي سنتي ايران
مهندسی عمران آب: «محاسن قنات و راههاي سنتي استفاده زراعي از آبهاي زمستانه چشمهها و كاريزها»، «قنات تمام آفتابي و گمانهاي در چگونگي آفرينش كاريز در ايران« و «ماشينهاي آبي و استفادههاي غيرزراعي از آبهاي زمستانه چشمهها و كاريزها»، «بند كهن نيمهور و تاسيسات آبياري سنتي آن»
مهندسی ژنتیک: «نيمهور و كشاورز نيمه وري كه ميخواهد دنبهها را از پشت ميشهاي ايراني بردارد»
صنایع چرم و الیاف: «مشكهسازي و مشكهزني در چهارده روستاي كمره» و «مردم شناسی قالیچه های گل برجسته دره جوزان ملایر»
کشاورزی: «كشت آدوري (خاروابسته)»راه حلی بومی برای کشاورزی در کویر؛ «چومسوزان، سازمان سنتي مبارزه با سرماهاي نابهنگام در روستاهاي اليگودرز، سميرم، شهركرد و نجفآباد»، «ماكيانداري سنتي در روستاي كمره» و در نهایت کتاب ارزشمند «كشتكاري و فرهنگ؛ چون و چراهايي بر كشاورزي صنعتي و شيوههاي سنتي بهورزي و بهداري و توانبخشي زميني در ايران« و…
5. گیاه شناسی، طبیعت و مردمشناسی محیط زیست
علاقه استاد به طبیعت و محیط زیست گیاهی و جانوری وصف ناشدنی است. تعابیر زیبای استاد از زندگی در روستا در کلاس چنان انسان را مسحور میکند که حال و هوای دودآلود شهر برایش نفسگیر خواهد شد. استاد همواره به «زمينههاي فرهنگي در منابع طبيعي و لزوم بازنگري به مسائل اجتماعي در منابع طبيعي» تاکید داده و به بررسی «حضور آب در آئينههاي ايراني»، «بارانخواهي در ميان عشاير سيرجان و بافت و بردسير و ميمند شهر بابك» و شناسایی «گياهان و درختان مقدس در فرهنگ ايران» پرداخته است. حتی مسائلی مانند مقدسانگاری اجسام یا به تعبیر وی «مختصات شيئي مقدس و اصل همربايي قطبهاي همنام، مصاديق: شير، آب، آتش و سفيدماني در فرهنگ ايراني» که اغلب در زمره خرافات فرهنگ ایرانی مورد بررسی قرار میگرفته توسط استاد از زاویه حفظ محیط زیست مورد توجه قرار گرفته است و بر همین اساس ایشان به «بحران محيط زيست در ايران و لزوم بازنگري به دانشهاي بومي و راهكارهاي فرهنگ ملي» برای مقابله با این مسئله اشعار دادهاند.
گیاه مردم نگاری نیز حوزهای جدید در مردمشناسی است که از ابتکارهای استاد به شمار میرود. دکتر فرهادی در «گیاه مردم نگاری گیاهان خودروی کمره» و بررسی «نوبر نارس از منظر گیاه مردم شناسی» به معرفی گیاهشناسی عامیانه مردمان میپردازد و برای مثال به گیاهی با برگهای باریک و افتاده به خاک در حوالی سلسله جبال زاگرس اشاره میکنند که میلیونها ایرانی را طی قرنها در قحطسالیهای پیش از درو از مرگ نجات داده است.
6. مردم شناسی هنر و زیباییشناسی
مردمشناسی هنر را میتوان در در دو بخش 1. تحلیل هنری آثار به جای ماند از عهد باستان و 2. تحلیل ویژگیهای فرهنگی بازتابیده در نقاشیها و «قالیچه های گل برجسته دره جوزان ملایر» و ارائه «تحليلي مردمشناختي از نقش و نگارهاي گليمينههاي طايفة كوركي» و شهرهای دیگر قرار داد. بررسی «نقش ميش در هنرهاي كلامي و ادبيات عاميانه عشاير سيرجان و چند شهر پيرامون آن»، «نقش مازنجيل: نشانهشناسي و رديابي فرهنگي نقشي از نقش و نگارهاي گليمينههاي طايفة كوركي» نیز از این زمرهاند.
اما در بخش اول، کتاب زیبای «موزههايي در باد، مجموعة عظيم سنگنگارههاي نويافته تيمره» را معرفی میکند که عنوان پژوهش برگزيده فرهنگي سال در زمينة مردمشناسي و تاريخ هنر را نیز از آن خود کرده است و در آن به معرفی نقاشی های تمدن پیش از اختراع خط و حتی معرفی «سنگنگارههاي سه جانور منقرض شده در نقوش ما قبل تاريخي و نويافته تيمره» پرداخته شده است. استاد همین کار را در «معرفي نقوش صخرهاي نويافته در سيرجان و شهر بابك» و «گزارش سنگ نبشتههاي تنگ غرقاب گلپايگان« نیز تکرار کرده است.
7. مردمشناسی ادبیات
فرهادی همانطور که خود گفته است، با شعر زندگی کرده و کتابهای وی مملو از ارجاعات به شاعران و هنرمندان مختلف از مولوی، پروین اعتصامی و شهریار گرفته تا پیکاسو، لورکا و سایرین است. کتاب شعر «در فصلهای خنده دشوار» اولین کار رسمی ادبی استاد است که البته به مردمشناسی ارتباط چندانی ندارد. توجه به ادبیات هم در نثر شیوا و گیرای کتابها و مقالات وی و هم در بررسی دقیق و ظریف «نام واره» و بررسی «سابقه تاريخي و معناشناسي نام خمين» قابل مشاهده است. توجه به «انواع باران در فرهنگ و گويش سيرجان و چند شهر پيرامون آن»، «ابر و باد، در گويش عشاير و روستاييان سيرجان و بافت و ميمند شهر بابك» نیز از زمره آثاری است که بر مردمشناسی ادبیات متمرکز شده اند.
علاوه بر این جعل اصطلاحات زیبا و و بازتولید مفاهیم علمی در قالب بومی با واژگانی مانند یاریگری، پتانسیل فرهنگی، خوشویری، گوالیگری، و… نیز از دیگر ابتکارات استاد است. ایشان همانطور که مألوف خودشان است هنگامی که به ترانههای عامیانه مراجعه میکنند به فرهنگ کار توجه دارند بنابراین «ترانههاي كار مشكزني در روستاهاي كمره» و «ترانههاي كار، كار آواي فراموششده كارورزان و استادكاران» را مورد بررسی قرار دادهاند.
8. مردم شناسی فرهنگی ایران
کتاب «نامه كمره» در دوجلد و کتاب «موزههاي بازيافته» از زمره کتابهایی است که به بررسی فرهنگ عشاير و روستائيان شهرستانهای مختلف کمره، سيرجان، بافت، بردسير و شهر بابك استان كرمان پرداخته و هر یک تاکنون جوایز متعددی را نصیب خود کردهاند. این کتابها اگرچه به ظاهر با شیوه مرسوم مردمشناسی تهیه شدهاند، اما نثر شیرین استاد و همدلی و همراهی ایشان با روستاییان کمتردیده شده، خواندن آنها را جذابتر میکند.
علاوه بر این زاویه دید متفاوت استاد در شناخت فرهنگ و سنت بومی ایرانی بسیار جالب است برای مثال مردمنگاری «ليلان كانون روستاهاي ارمنينشين كمره» همچنین «لايروبي و جشن پايان لايروبي و حكومت زنان در توجهغاز سامن ملاير» و ثبت دقیق مراسم «بيل گرداني (آخرين بازمانده يك ورزش پهلواني و آييني در ايران» از زمره کشفهایی است که برای حتی مردمشناسان میتواند جالب باشد.
9. فرهادی؛ یک پروژه ناتمام
استاد مرد کارهای نکرده و به قول خود راههای کمرهرو و بزرو است. کتابهایی در انسان شناسی جنگ، انسانشناسی توسعه و محیط زیست نیز از مسئلههای اساسی استاد است که به زودی و پس از تمام شدن تحقیقات آن منتشر خواهد شد. البته ریشههای این مباحث را در مقالات و آثار قبلی استاد مانند “سواد و کتاب در کمره” (مروری بر مکتبخانه، آموزشگاه های جدید، کتاب و رسانه در کمره) و نیز «صنعت بر فراز سنت» میتوان جستجو کرد. وی دغدغههایی نیز در رابطه با خصلتهای ایرانیان، دهقانان، فرهنگ کار، مصرف و فراغت، تعلیم و تربیت (چه در قسمت رسمی آموزش و پرورش، و چه در قسمت غیررسمی خانواده) دارد که هماکنون در حال توسعه این پژوهشها است.
نویسنده: محمد حسین سیاح طاهری [2]
دانشجوی دکتری جامعه شناسی فرهنگی دانشکده علوم اجتماعی علامه طبابایی