انسان شناسی یاریگری
انسان شناسی یاریگری، مرتضی فرهادی، تهران، نشر ثالث، 1388، 631 صفحه ، قیمت :12000 تومان
انسانشناسی یاریگری، کتابی با محوریت مسئله همکاری در دنیای رقابتی مدرن است و ابعاد مختلف و جدیدی از این موضوع قدیمی را کالبدشکافی میکند، موضوعی که شاید در ابتدا خواننده را به یاد تعاونیهای سنتی روستایی و مسائل تکراری بارها گفته شده پیرامون آنها بیندازد اما تنها خواندن چند صفحه آغازین این کتاب 631 صفحهای کافی است که مخاطب برای خواندن مابقی آن وسوسه شود.
این کتاب برای اولین بار، در سال گذشته، توسط نشر ثالث منتشر شده و در 10 فصل به موضوعاتی چون رفتارهای یاریگرانه جانوران، ضرورت و پیشینه یاریگری در تاریخ آدمیان، فضای مفهومی مشارکت، نظریههای همکاری، علت بیتوجهی علوم انسانی به مسئله یاریگری، یاریگریها و تعاونیهای سنتی در ایران، نظریه تکروی و ناهمکاری ایرانیان و… میپردازد. انتخاب پیشوند “انسانشناسی” برای نام این کتاب، بیشتر به تمایل نویسنده به معرفی حوزه جدیدی در انسانشناسی و جامعهشناسی برمیگردد، آن هم در کشوری که شاخه جامعهشناسی جنگ یا انسانشناسی اوقانت فراغت را به رسمیت شناخته ولی نامی از جامعهشناسی یا انسانشناسی یاریگری حتی در لیست شاخههای آکادمیک خود نمیبرد. از مقدمه کتاب انسانشناسی یاریگری، به سادگی نمیتوان گذشت چرا که برخلاف عرف رایج، مقدمه 100 صفحهای این کتاب، از همه فصول آن طولانیتر است و یک ششم کلیت صفحات آن را دربرمیگیرد “چهار دهه گام زدن در راه چند و چون و چرایی همیاری” و نوشتن کتابهایی چون “واره” و “فرهنگ یاریگری در ایران”، هنوز چیزی از شگفتی نویسنده برای گفتن از ناگفتههای این حوزه کم نکرده، شگفتیای که خود او نیز در این مقدمه به آن اعتراف میکند. فرهادی، از افراد بسیاری نام میبرد که مشعل پژوهش در این حوزه را روشن کرده و به دست او دادهاند و او نیز مشتاقانه از دانشجویان خود میخواهد که این مشعل را در این “جهان دور شده از همکاری و به رقابت و ستیزه گرویده” روشن نگه دارند. ویژگی متفاوت دیگری که در نگارش مقدمه این کتاب دیده میشود دوپاره کردن تعمدی صفحات به متن اصلی و پاورقی است که در پاورقی، نویسنده به کرات از شعر و ضربالمثل و خاطره و… برای کمک به درک مفهوم اصلی استفاده کرده است. ابتکاری که خود آنرا “میانمعرفتی” کردن متن کتاب تعبیر میکند. شیوهای که نوعی خیالانگیزی، صمیمت و آشنایی به متن و مباحث نظری مورد بحث در کتاب داده و مخاطب را برای دانستن به وجد میآورد، گرچه از اواسط مقدمه به بعد، دیگر حسی از تکراری شدن مفاهیم، مخاطب را برای اتمام مقدمه و شروع فصول اصلی کتاب، بیتاب و کمحوصله میکند. اما مهمترین موضوع مطرح شده در مقدمه، نظریه “خیر محدود” جورج م. فاستر است که نویسنده آنرا به چالش کشیده و رد میکند. دوگانههای: نظریه خیرمحدود/ نظریه خیرافزایی، تنازع بقا/ تعاون بقا، خویشتنخواهی/ دگرخواهی، فرد/ جمع، رقابت/ رفاقت به صورتی مداوم در این مقدمه به مصاف هم میروند و به یاری استدلالهای نویسنده، مفاهیم گروه دوم، همواره استحقاق بیشتری برای پیروزی پیدا میکنند. فرهادی، علت غالب شدن دیدگاههای گروه اول (تنازع بقا، خیر محدود و…) را در عصر ما، بیش از آنکه حاصل شرایط جغرافیایی و زیستی و طبیعی و کمبودهای آنها بداند محصول “جغرافیای سیاسی و شرایط اجتماعی جهان پرتخاصم” امروزی میداند. فرهادی که نگارش کتاب “انسانشناسی جنگ” را نیز در پرونده خود دارد، بحث یاریگری را هم با یک سوال کلیدی آغاز میکند، سوالی که در جای جای متن کتاب تکرار میشود: “جنگ قاعده است یا همکاری؟” او سپس استدلال میکند که جنگ به معنای جامعهشناسی آن، استثناء و همکاری یک قاعده است چرا که حتی برای برپایی جنگ نیز نیازمند همکاری فشرده هر کدام از گروهها در داخل خود هستیم ولی عکس این گزاره صادق نیست. نویسنده این کتاب، علت بروز همکاری در میان آدمیان را فراتر از ضرورت جبران ضعفهای جسمی، دفاعی و اقتصادی برده و به بعد روانی ضرورت همکاری اشاره میکند. انسان به دلیل مرگآگاهی و قوه تخیلی که دارد همواره از برخی موجودات واقعی یا خیالی (آل، بختک، غول و…) میترسد، هراسی که با حضور در گروه و تمهیدات گروهی تخفیف مییابد. او همچنین به روایتی از بوآس درباره اسکیموها استناد میکند، روایتی که نشان میدهد اسکیموها سروصدا و تخریبهای حاصله از طوفانهای زمستانی قطب را بازگشت ارواح مردگان تعبیر کرده و بسیار از آن میترسند و برای مقابله با این ترس، در داخل کلبهای گرد هم میآیند و از حضور انفرادی در خارج از خانه اجتناب میکنند. یکی از مهمترین بخشهای کتاب فرهادی، مدلی است که برای تقسیمبندی انواع همکاری ارائه میدهد، مدلی که بر مبنای شاخص جهت همکاری، به سه دسته کلی تقسیم میشود: درونسویه یا خودیاری: زمانی است که هر کس برای خود، کاری انجام میدهد اما در حضور گروه و این ویژگی در گروه بودن، یکنواختی کار را گرفته و انجام آن را لذتبخشتراز حالت فردیش میسازد. به عنوان نمونه میتوان به چیدن گروهی گیاهان کوهی اشاره کرد که هرکس برای خودش میچیند اما همه با هم و در کنار هم این کار را انجام میدهند. میانسویه یا همیاری: زمانی است که کمک فرد به شخص دیگری با هدف جلب کمک او در آینده و یا پاسخی به کمک او در گذشته باشد. این مدل از یاریگری را کمک تاخیری نیز مینامند که بارزترین وجهه آنرا میتوان در انواع واره و یا رسم یادداشت کردن هدایای عروسی به منظور پس دادن آن در عروسی طرف مقابل مشاهده کرد. برونسویه یا دگریاری: زمانی است که فرد از کمک به دیگری، انتظار هیچ پاداش یا کمک متقابلی ندارد و نوعی کمک بلاعوض یا بخشش محسوب میشود. انگیزه دگریاری غالبا یا کسب منزلت اجتماعی و یا اجر اخروی و یا تشفی روانی است. احسان به نیازمندان، شناختهشدهترین حالت این نوع از یاریگری است. در مدل فرهادی، هرکدام از این دستهها باز خود تقسیمبندیهای درونی ریزتری دارند که در اینجا به آنها نمیپردازیم. در ادامه این کتاب، فرهادی پس از معرفی نمونههایی از انواع یاریگری در ایران و دستهبندی آنها، نهایتا چنین جمعبندی میکند که اولا، برخلاف اعتقاد برخی صاحبنظران داخلی و خارجی، کشاورزان ایرانی هرگز خودخواه و فردگرا نبودهاند و وجود چنین تنوعی از نظامهای یاریگری بین آنها گواهی بر این مدعاست. دوما، بهرغم نتیجهگیری برخی افراد مبنی بر از بین رفتن نظامهای یاریگری و فرهنگ همکاری در ایران طی دهههای اخیر، این الگوها همچنان پویا بوده و خود را بازتولید میکنند. فرهادی با اشاره به برخی نظامهای یاریگری نسبتا نوظهور در جامعه امروز و با استناد به این جمله زیمل که “مهم، قواعد بازی است و نه جنس مهرهها” مینویسد: واره شیر میرود ولی واره پول میآید! پیوست “نگاهی به مشارکتهای سنتی زنان ایرانی با محور اصلی همیاری”، پایانبخش این کتاب است.
زهرا غزنویان