در سال ما روعقرب:
که پای مرغ دانا،
دربنداست.
که رود شن روان شد،از رود.
و صاعقه،
بر بارورترین درختان شرق،
فرود می آید.
آتش گرفته چشمه؛
و کاریز:
با آن هزار گوش پذیرایش،
خالی است از ترنم باران.
.از دهانه ی چاهی،
حتی،
پرپر نمی زند،
کبوتر آهی.
(خمین،تابستان 1349)
********************************************
توجه:در همین قطعه کوتاه نیز می توان دید که اساساً مساله آب در شعر ایشان،(با همان بسامد و کیفیتی که در سایر آثار و آراء اعم از پژوهش های اجتماعی وهنری دیگر مورد توجه بوده است) بازتاب دارد.