- دکتر مرتضی فرهادی - https://mortezafarhadi.ir -

همنوایی فرهنگ یکپارچه با فناوریهایش (سنجش فرهنگ کاریزی و “زالو مکینگی” )

 

همنوایی فرهنگ یکپارچه با فناوریهایش (سنجش فرهنگ کاریزی و “زالو مکینگی” )

دو فصلنامه دانش های بومی ایران
مقاله ۱۹، دوره ۶، شماره ۱۲ [1]، مهر ۱۳۹۸، صفحه ۶۶۷-۷۱۷    اصل مقاله (۸۵۸٫۱۸ K) [2]
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
شناسه دیجیتال (DOI): ۱۰٫۲۲۰۵۴/QJIK.2017.8162 [3]
نویسنده
مرتضی فرهادی [4]
استاد مردم شناسی دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
دو نوع جامعه و فرهنگ داریم که یکی بسیار کهن با محوریت اصلی کنش‌های متقابل پیوسته، انواع یاریگری و همانندگردی و سبقت‌جویی منزلتی است و دیگری جوامع جدیدتر و ناهمگون پس از اختراع کشف آهن و سازمان‌های حکومتی جداشده از سازمان قبیله‌ای با محوریت اصلی کنش‌های متقابل گسسته (رقابت، ستیزه و جنگ) است. البته امروزه هیچ یک از این دو جامعه و فرهنگ به شکل ناب وجود ندارند، اما اصل بقایا وجود آنها را در گذشته به اثبات می‌رساند و ترکیبات بیشتر سفید یا متمایل به سیاه آنها هم اکنون در جهان قابل رصد می‌باشد.
مؤلف دریافته است که برخلاف اغلب نظریات رایج، تکنولوژی با وجود پیچیدگی و پیشرفت فراوانش هرگز به مرحله خودمختاری و به قول روستاییان ایران به حد افسارکندگی نرسیده و افسار سرخود نشده است و دقیقاً تحت انقیاد نظام خالق و سفارش دهنده و خریدارش قرار دارد. همچنان که تکنولوژی در جوامع سنتی نیز نمایندگان متجسد و تبلور فرهنگ خویش بوده‌اند.
هر یک از این دو نوع جامعه و فرهنگ، تکنولوژی‌های مورد علاقه و روابط اجتماعی پذیرفته شده با دیگران و طبیعت، ارزش‌ها و هنجارهای عینی شده خود و سبک زندگی خاص خود را دارند و همساز با فرهنگ به کشف و اختراع سازگار با اقلیم و فرهنگ و اقتصاد خود برمی‌خیزند و خصلت‌های جامعه و فرهنگ خود را در تکنولوژی‌های موردنظر ساخته شده یا برگزیده‌شان به یادگار می‌گذارند.
کی[۱] و کاریز[۲] بهترین مصداق مجموعه‌ای از نظرات و پیش‌فرض‌ها و اکتشافات و اختراعاتی است که در ایرانِ دارای اقلیم خشک و نیمه خشک در دوران تولید غذا (بوستان‌کاری، کشاورزی و دامداری) اختراع شده و به بسیاری از کشورهای نظیر در جهان اشاعه یافته است که دارای فرهنگ جمع‌گرایی و مشارکتی بوده‌اند.
مسئله آن است که در پانصد سال گذشته و به ویژه پس از انقلاب صنعتی در انگلستان، نظام سوداگری، استعماری، نظریات شرق‌شناسانه و اروپامحورانه خود را با نام‌های گوناگون و از آن جمله، دبستان نوسازی پیشامتقدم خود را به جوامع و کشورهای توسعه نیافته و به ویژه کشورهای دارای منابع سرشار خام مورد نیاز آنها، تحمیل کرده تا هم افتدار علمی و تکنولوژیکی خود را به اثبات برسانند و هم برای محصولات ساخته شده خود بازارهای پایدار و پرتقاضا فراهم کنند. چنین اقداماتی سبب ویرانی نظامات چندین و چندهزارساله کشاورزی و سازمان‌ها و منابع آبیاری این گونه کشورها همچون ایران شده و مهمتر از همه به طبیعت و زیست‌بوم و اکوسیستم‌های چنین کشورهایی زیان‌های جبران‌ناپذیر بسیاری وارد شده است و در نهایت همه گناهان به گردن تکنولوژی نهاده شده که نوع خلاقانه‌ای برای تبرئه نظام سوداگری  استعماری است.
میشل فوکو فیلسوف و جامعه‌شناس فرانسوی به درستی این مسئله را بازشناسایی کرده بود که قدرت جدید هرگز نمی‌خواهد دیده شود. این مقاله پیش از همه می‌خواهد در این دگردیسی‌ها و تغییرات خواسته و غالباً ناخواسته، خواننده داننده قدرت / دانش / تکنولوژی را با هم نظاره‌گر باشد. وظیفه این نوشته، همچون مقاله مفصل ما در ویژه‌نامه آب فصلنامه علوم اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی نشان دادن دست پنهان و استتار شده قدرت یک کاسه و تک قطبی شده نظام سوداگری  استعماری در پشت صحنه تغییرات مهم در کشورهای نظیر ما است که بدون فهم آن، جستن راه‌های برون رفت از مشکلات گوناگون و از آن جمله مشکلات محیط‌زیست در جهان و کشورهایی چون ما، بسیار دشوار خواهد بود.[۱]. قنات تمام آفتابی.[۲]. قنات معمولی دارای کوره (رائین) و میله (چاه).