آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله نامه انسان شناسی » بهار و تابستان 1381 - شماره 1 (از صفحه 101 تا 122)
عنوان مقاله: نقد آرا در تعاریف و نظریه های گونه شناسی یاریگری (22 صفحه)
نویسنده : فرهادی، مرتضی
چکیده :
کلمات کلیدی :
نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 101)

نامهء انسان‏شناسی

دورهء اول،شمارهء اول

بهار و تابستان 1381،صص.101-121

نقد آرا در تعریف‏ها و گونه‏شناسی‏های مفهوم یاریگری

مرتضی فرهادی*

چکیده

یاریگری اصطلاحی بین رشته‏ای در علوم اجتماعی و زیستی است،که به دلیل ماهیت خاستگاه این‏ علوم و وجود فرضیه‏های زمینه‏ای و جهان‏بینی و جوهرهء رقابتی حاکم بر جوامع غربی،نسبت به اهمیت‏ فوق العاده‏اش در زندگی اجتماعی و حتی زیستی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.مسایل یاد شده و پیچیدگی فی نفسه پدیده‏های اجتماعی،ابهام‏ها و اشکال‏های فراوانی را در تعریف‏های یاریگری و به‏ تبع آن در طبقه‏بندی‏های غالبا دوتایی آن به وجود آورده است.

کارهای میدانی تنی چند از مردم‏نگاران و مردم‏شناسان ایرانی،در چند دههء گذشته،خوشبختانه پایه‏ای‏ از توصیف‏های نسبتا دقیق و واقعی را فراهم ساخته است تا بتوان از آن پایگاه و منظر به نقد تعریف‏ها و طبقه‏بندی‏های موجود دست زد.

جان کلام نوشتهء حاضر این است که طبقه‏بندی‏های موجود فاقد ملاک و قدرت لازم برای جداسازی‏ ماهوی انواع یاریگری از یکدیگر می‏باشند اگرچه پس از طبقه‏بندی‏های جوهری اولیه،می‏توان و حتی‏ لازم است از همهء این‏گونه‏شناسی‏های غالبا دوتایی برای طبقه‏بندی‏های ثانویه و تدقیق کار سود جست. در پایان،مقاله اشاره‏ای به تحولات انواع جوهری یاریگری در طول تاریخ دارد.

کلید واژگان:خودیاری،دگریاری،طبقه‏بندی عرضی،طبقه‏بندی ماهوی(جوهری)،همکاری، همکاری برون‏سویه،همکاری دورن‏سویه،همیاری،یاریگری.

(*)دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی Kaveh-farhadi@yahoo.com

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 102)

مقدمه

خالی‏بودن توصیف‏های پایه‏ای و دقیق تعریف‏آفرین،از فرایند"همکاری‏"در کار جامعه‏شناسان‏ و مردم‏شناسان و اقتصاددانان و دیگر دانشمندان علوم اجتماعی جهان و ایران،نسبت به اهمیت‏ فوق العادهء آن در زندگی آدمیان و حتی جانوران و گیاهان،سبب شده است که در تعریف‏ همکاری،اختلاف‏ها،ابهام‏ها و مشکلات اساسی داشته باشیم.این مسئله بیش از همه تلویحا خود را در گونه‏شناسی‏های موجود نشان می‏دهد و به‏ندرت نیز در ادبیات مربوط به همکاری و مشارکت به وسیله برخی صاحب‏نظران و فرهنگ‏نویسان نقد و بررسی گردیده است.

برای مثال در فرهنگی در زمینهء علوم اجتماعی که زیر نظر سازمان آموزش علمی‏ و فرهنگی ملل متحد یونسکو فراهم شده است،ذیل مدخل‏"تعاون‏"1می‏خوانیم:

«...اصطلاح تعاون گرچه در جامعه‏شناسی به صراحت به‏صورت یک فرایند یا رابطهء اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.ولی در مورد معنی آن سردرگمی بسیاری مشاهده‏ می‏شود.در این زمینه می‏توان موارد غیرمنطقی و عجیب زیر را بیان کرد:رقبا در رقابت‏ همکاری می‏کنند.یا استثمارشدگان با استثمارگران خود،برای استثمارشدن همکاری دارند.و یا کسانی که باهم کشمکش دارند،برای ادامهء کشمکش همکاری می‏کنند.در موارد فوق به‏ نظر می‏رسد که زبان معنی خود را از دست داده است...»(گولد و کولب،1376:245).

باید افزود این آشفتگی نه تنها دربارهء تعریف همکاری به‏طور کلی،بلکه،در تعریف‏ انواع آن نیز صادق است.تنها موردی که تقریبا غالب جامعه‏شناسان در آن هم‏عقیده‏اند،آن‏ است که همکاری جزو کنش‏های متقابل پیوسته(پیونددهنده)است:

«...کنش‏های متقابل اجتماعی‏2که مبنای کنش‏های مشابه اعضای گروه یا رفتار گروهی‏ هستند بر دو گونه‏اند:کنش‏های متقابل پیوسته‏3و کنش‏های متقابل گسسته‏4.دستهء اول یا کنش‏های متقابل پیوسته،کنش‏های متقابلی هستند که در جهت یگانه‏ای صورت می‏گیرند و کنش‏های متقابل گسسته،کنش‏هایی هستند که جهت یگانه‏ای ندارند.همکاری‏5و مانندگردی‏6،از انواع کنش‏های متقابل پیوسته و سبقت‏جویی‏7و رقابت‏8و ستیزه‏9از انواع کنش‏ متقابل گسسته هستند."همکاری‏"یکی‏بودن مساعی دو یا چند شخص است برای حصول‏ هدفی معین...»(آگبرن و نیم کلف،1345:111).

این تعریف پذیرفته‏شده را می‏توان در منابع متقدم دیگر نیز یافت:

(1) cooperation

(2) social interaction

(3) associative interaction

(4) dissociative interaction

(5) cooperation

(6) assimilation

(7) competition

(8) rivalry

(9) conflict

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 103)

«همکاری اشتراک مساعی در راه نیل به هدف‏های مشترک است»(روسک و وارن، 1355:65).

«همکاری...عبارت است از:باهم اقدام‏کردن،با کسی به‏طور مشترک عمل‏کردن، تلاش‏هایی را در جهت تحقق هدفی مشترک به‏هم پیوستن»(بیرو،1367:69).

«تعاون(یا همکاری)به عمل جمعی در جهت هدف‏های مشترک اطلاق می‏گردد که‏ توسط افراد به‏صورت متحد و یا جدا از هم صورت پذیرد.عمل جمعی ممکن است،با تقسیم‏ کارهای مشابه یا متفاوت همراه باشد...»(گولد و کولب،1376:245).

«همکاری عبارت است از کار با یکدیگر در راه حصول اهداف یا مقاصد مشترک... هرگاه دو یا چند نفر یا گروه در راه رسیدن به هدفی مشترک به اتفاق هم کار کنند،می‏توان‏ گفت میان آن‏ها همکاری یا تعاون برقرار شده است.»(چیتامبار،1378:212).

«همکاری...همسویی کوشش‏های دو و یا تعداد بیشتری از افراد است،برای دستیابی‏ به هدف و یا هدف‏هایی معین،با نیت و منظوری واحد و یا متفاوت»(فرهادی،1373:212).

«همکاری،فعالیتی است که مبتنی بر اشتراک مساعی باشد»(فرهنگ،1371:418).

اما حتی هم‏رایی(هم‏اندیشی)دربارهء تعریف همکاری نیز دیری نمی‏پاید و تعریف‏های‏ مبهم(شاعرانه و پرابهام)و غیرروشنگر(دارای دور و تسلسل)و نافراگیر که قادر به گردآوری‏ همهء مصادیق همکاری نیستند(غیرجامع)و نابازدارنده و ناجلوگیر که از جداسازی مفهوم‏ همکاری از دیگر مفاهیم ناتوانند(غیرمانع)از صراحت و روشنی موضوع می‏کاهند.در این‏جا برای اختصار دربارهء هرکدام از این تعریف‏ها به مثالی اکتفا می‏شود:

تعریف مبهم و نابازدارنده(غیرمانع)

«تعاون یک ساخت اجتماعی،مرکب از عوامل مؤلفهء متعددی است که ادراک آن بسیار دشوار است( Walko,21 )(طالب،1376:5).باید پرسید آیا فقط تعاون یک ساخت اجتماعی مرکب‏ از عوامل مؤلفه متعدد است؟آیا در جامعه ساخت‏های اجتماعی دیگر که مرکب از عوامل‏ مؤلفه متعددی باشند وجود ندارد؟آیا تنها ادراک مفهوم تعاون بسیاردشوار است؟آیا فهم‏ دیگر ساخت‏ها و مفاهیم اجتماعی آسان است؟

تعریف نافراگیر(غیرجامع)

ساروخانی در دایره المعارف علوم اجتماعی در تعریف همکاری می‏نویسند:«هر کنش متقابل‏ اجتماعی که در آن افراد یا گروه‏ها کار و فعالیت خود را به‏صورتی کم‏وبیش سازمان یافته و با کمک متقابل به هم می‏آمیزند،تا هدفی مشترک تحقق پذیرد.»(1370:144).اشکالی که در این تعریف دیده می‏شود ترکیب کمک متقابل است که تنها نوعی از همکاری را

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 104)

که‏"همیاری‏"10باشد دربرمی‏گیرد،و دو نوع همکاری جوهری خودیاری و دگریاری را نادیده‏ می‏انگارد.اما اشکال کوچکتر آن این است که همکاری‏های سازمان‏نایافته را نیز از ورود به‏ این تعریف باز می‏دارد.

تعریف غیرروشنگر و دارای دور تسلسل

«تعاون به معنی همکاری،به منظور تأمین سعادت یا منافع متقابل است»(آبوتز11در طالب، همان:5).در مورد قسمت اول تعریف معنی‏کردن یک واژه با کلمات مترادف به جز تعریف‏ اصطلاحی آن است.اما قسمت دوم تعریف بیان فایدهء یک پدیده اگرچه در فهم مفهوم آن مفید است اما جای تعریف منطقی از آن‏را نمی‏گیرد و بالاخره این‏که منافع متقابل همان‏طور که‏ قبلا اشاره شد،تنها شامل همیاری نوعی از همکاری می‏شود نه همه انواع آن‏ها.

اگر در ابتدای راه و تعریف همکاری بین صاحب‏نظران ابهام و اشکال وجود داشته‏ باشد،طبیعتا در طبقه‏بندی همکاری و نظریات بعدی،خاستگاه‏های همکاری،عوامل پیش‏برنده‏ و بازدارنده،هدف ابزاری و یا غایی‏بودن همکار و مسایل بی‏شمار دیگر اشکال‏های بیشتری‏ نیز وجود خواهد داشت.اما در این نوشته به خاطر اهمیت مسئله تنها توجهء خود را به‏ طبقه‏بندی‏های موجود از همکاری معطوف خواهیم کرد.

اهمیت گونه‏شناسی در پدیده‏های اجتماعی

دانشمندان علوم اجتماعی و از جمله جامعه‏شناسان،چه در نظر و چه در عمل،نشان داده‏اند که‏ برای گونه‏شناسی اهمیت زیادی قایل بوده‏اند؛چرا که طبقه‏بندی،حتی طبقه‏بندی‏های عرضی و کاربردی تا اندازه زیادی از آشفتگی‏ها و درهم ریختگی‏های ذهنی می‏کاهد و نه تنها کار شناخت را به مراتب آسان‏تر می‏کند،بلکه یادگیری را سرعت می‏بخشد و قدرت تمیز پدیده‏های اجتماعی را که غالبا مبهم و درهم آمیخته و در نظر اول غیرقابل تفکیک‏اند، فراهم می‏سازد.

طبقه‏بندی‏های ذاتی و بنیادی و منطقی‏تر سبب می‏شوند که تفاوت‏های اساسی‏تر پدیده‏هایی که در نگاه نخست در پس مشابهت‏های فراوان،اما بی‏اهمیت،پنهان مانده‏اند و همانند به نظر می‏رسند،شناخته شود و متقابلا مشترکات بنیادی پدیده‏هایی که در پشت نقاب‏ تفاوت‏های ظاهری و جزیی،ناهمانند به نظر نمی‏آیند،دانسته شود و بدین ترتیب در شناخت ما نسبت به واقعیت،دگرگونی‏های اساسی ایجاد شود.

رده‏بندی‏های بنیادی به مثابه صافی‏هایی عمل می‏کنند که با جلوگیری از نفوذ انگل‏های‏ گمراه‏کننده در مشاهده و استنباط ما،به شناخت ما از واقعیت صراحت و شدت می‏بخشند و راه را برای نگاه‏کردن نافذتر از زوایای متفاوت بعدی باز می‏کنند.

(10) Mutual help,Entraide

(11) Abotez

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 105)

این رده‏بندی‏ها سبب می‏شوند که واقعیت پدیده‏های اجتماعی،از بسیاری حشو و زواید و لایه‏ها و لباس‏ها و نقاب‏های فریبنده و ظاهری زدوده شود و طرح و ساخت اساسی و بنیادی واقعیت و قواعد و روابط اساسی بین پدیده‏های اجتماعی،که تعمیم‏پذیر و جهان‏شمول‏ نیز هستند،بر ما ظاهر شوند،چرا که«قسمت اعظم معرفتی که دربارهء جهان زندگی وجود دارد،سنخی شده است.به عبارت دیگر،این معرفت‏ها،بر خصوصیت فردی یا منحصر به فرد اشیاء و اشخاص دلالت نمی‏کند،بلکه اشاره به ویژگی‏های سنخی آن‏ها دارد.»(آبرکرامبی و دیگران،1376:396).

اهمیت گونه‏شناسی از نظر جامعه‏شناسان

«تونیس‏12(1855-1936)جامعه‏شناس آلمانی،بر این عقیده بود که جامعه‏شناسی باید به سه‏ بخش تقسیم شود:نظریه اجتماعی،جامعه‏شناسی عملی و جامعه‏نگاری،از دید او نظریه‏ اجتماعی اساسا ابداع تمایزات میان مفاهیم است.

خود او بین گزل شافت‏13و گماینشافت‏14یا جامعه و اجتماع تمایز قایل شد و متغیرهای‏ الگوی‏15پارسنز نمونه‏های بارز آن است.»(لازار سفلد،1370:1).

دورکیم(1858-1917)نیز که از جامعه‏شناسان قدر اول جهان است در کتاب قواعد روش جامعه‏شناسی،اصولا فصلی را به باب قواعد تشکیل انواع اجتماعی اختصاص داده است. (دورکیم،1362:101-115).

وی نیز معتقد است که شعبه‏ای از جامعه‏شناسی باید به گونه‏شناسی پدیده‏های‏ اجتماعی بپردازد و پیشنهاد می‏کند که:«...می‏توان بخشی از جامعه‏شناسی را که مختص‏ تشکیل و طبقه‏بندی صورت‏های نوعی اجتماعی است،صورت‏شناسی اجتماعی‏16نامید.» (همان:106).

«گونه‏شناسی سازنده‏17شیوه‏ای است عملی که در آن تأکید بر ساختن گونه‏ها است و به زعم برخی چون ژرژ گورویچ کار اصلی دانش همین است.بدین‏سان هر زمینهء تحقیق‏ (جامعه،خانواده و...)به انواعی چند...تقسیم می‏شود و در هر نوع شناسنامه،ویژگی‏ها مسائل و آینده‏ای خاص خود را می‏یابد.»(ساروخانی،همان:137).

موریس دو ورژه نیز طبقه‏بندی را مرحله‏ای از پژوهش می‏داند که حکم حلقه میانجی‏ بین توصیف و تبیین را دارد و دارای روابطی نزدیکی با دو سطح دیگر(پایین و بالای) پژوهش است.

(12) Tonni?es

(13) Gesellschaft

(14) Gemeinschafi

(15) variables modeles

(16) morphologie sociale

(17) construcitve typology

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 106)

«...به‏طور معمول از توصیف یکسره به توضیح و تبیین گام نمی‏گذارند،بلکه از راه‏ یک سطح میانی،یعنی طبقه‏بندی به آن می‏رسند.برای این‏که رابطه‏های میان نوع‏ها و گروه‏های پدیده‏ها تعریف و مشخص گردند،باید که خود این نوع‏ها و گروه‏ها به دقت تعریف‏ شوند.ازاین‏رو دومین مرحله توسعه هر عملی عبارت است از برقراری طبقه‏بندی و تدوین‏ یک سنخ‏شناسی...باید توجه داشت که سطح توصیف و طبقه‏بندی را نباید به عنوان دو سطحی در نظر گرفت که در تحقیق به‏طور مطلق جدا از یکدیگر و لزوما به دنبال هم هستند. در واقع هر توصیفی به‏طور طبیعی شکل طبقه‏بندی را به خود می‏گیرد و همیشه کم‏وبیش‏ چه آشکار و چه پنهان،به یک طبقه‏بندی که از آغاز شده است،رجوع می‏کند.توصیف و طبقه‏بندی در عمل باهم مخلوط اند.از سوی دیگر،از دیدگاه دیگری،طبقه‏بندی و تبیین هم‏ همین وضع را دارند.زیرا بازبینی فرضیه‏های کار و کشف قانون‏های جامعه‏شناسی به دقیق‏تر ساختنی و احتمالا اصلاح طبقه‏بندی‏هایی می‏انجامد که به عنوان پایه تحقیق به کار رفته‏ بود...»(1362:269).

«هنگامی‏که مقدار زیادی از پدیده‏ها توصیف شده و هنگامی‏که طبقه‏بندی بنیانی در این زمینه به اندازه کافی دقت پیدا کرد،می‏توان به طرز درستی به مرحله توضیح و تبیین عملی‏ گام نهاد.یعنی درصدد استخراج قانون برآمد...»(همان).

گونه‏شناسی همکاری‏ها

با وجود اهمیت طبقه‏بندی در همهء رشته‏های علوم،از جمله در مردم‏شناسی و جامعه‏شناسی و با همه اهمیتی که پدیده‏"همکاری‏"در جوامع انسانی دارد،شاید به دلیل کم‏توجهی نسبی‏ دانشمندان و فلاسفه نسبت به این پدیده باشد(فرهادی،1373:45-75)که طبقه‏بندی‏های‏ موجود در این زمینه،نارسا و غیربنیادی به نظر می‏رسند.

همکاری ساده و پیچیده

تا حد اطلاع ما،نخستین جامعه‏شناسی که به طبقه‏بندی همکاری دست زده ابن خلدون‏ (732-808 هـ.ق/1332-1406 م.)است.وی ضمن بیان ضرورت همکاری برای بقای بشر، به‏طور ضمنی دو نوع همکاری را از یکدیگر باز می‏شناساند:همکاری بدون تقسیم کار و همکاری با تقسیم کار.

وی در مثالی شبیه بنه(صفی‏نژاد،1368)می‏نویسد:«...چنان‏که در مثل یک فرد به تنهایی‏ مقدار خوراک خود را از گندم فراهم نمی‏تواند سازد،ولی هرگاه برای به دست آوردن آن شش‏ یا ده تن همکاری کنند...خواه این کارها را میان خود تقسیم و یا به‏طور دسته‏جمعی‏ آن‏ها را انجام دهند...آن‏وقت این مواد غذایی برای گروه‏های چندین برابر آنان کافی خواهد بود.»(1345:712).

این توصیف در واقع همان شرحی است که بعدها جامعه‏شناسان درباره همکاری ساده

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 107)

و غیرساده از آن سخن گفته‏اند:«همکاری ممکن است متضمن تقسیم‏کردن وظایف مختلف‏ باشد یا خیر.چند تن که به اتفاق کنده سنگینی را از زمین برمی‏دارند.نمایش‏گر نوع ساده‏ همکاری هستند.مع الوصف،غالب اوقات همکاری متضمن تقسیم کار است،بدین معنی است‏ که اشخاص مختلف کارهای مختلفی را انجام می‏دهند که تنسیق و هماهنگ‏ی این کارها موجب تحقق پذیرفتن مقصودی مشترک می‏گردد.»(روسک-وارن،1353:65).

همکاری اختیاری(داوطلبانه)و اجباری

اسپنسر ضمن طبقه‏بندی انواع جامعه و برشمردن صفات شاخص جامعه جنگجو و جامعه‏ صنعتی خود از دو نوع همکاری‏"اجباری‏"و"داوطلبانه‏"(اختیاری)سخن می‏گوید:«صفت‏ شاخص ساختار جنگجو،این است که واحدهای ترکیب‏کننده آن به زور وادار به اتخاذ اعمال‏ مشترک می‏شوند.هم‏چنان‏که اراده یک سرباز تکلیف عمل او را تعیین نمی‏کند و او در هر امری کارگزار اراده افسرش است.اراده هر شهروندی در این‏گونه جوامع نیز از امور شخصی‏ گرفته تا عمومی،تابع اراده حکومت است.همکاری‏ای که در زندگی یک جامعه جنجگو را ایفاء می‏کند،یک همکاری اجباری است؛درست همچنان‏که در ارگانیسم فردی،اعضای بیرونی‏ بدن،یکسره تابع کانون عصبی مرکزی‏اند.»(کورز،1368:141).

«برخلاف جامعه جنگجو،سنخ صنعتی جامعه،بر پایه همکاری داوطلبانه و خویشتن‏داری فردی استوار است این جامعه،با همان آزادی فردی‏ای شاخص می‏شود که در هر نوع معامله بازرگانی برقرار است.همکاری‏ای که فعالیت‏های ناهمگون جامعه را برقرار نگه‏ می‏دارد،یک همکاری‏"داوطلبانه‏"است.نظام بقایای تکامل‏یافته‏ای که به یک ارگانیسم‏ اجتماعی صورت صنعتی می‏بخشد...به یک دستگاه تنظیم‏کننده غیرمتمرکز و پراکنده نیاز دارد...»(همان:همان ص.).

طبقه‏بندی با معیارهای چندگانه

گاه نیز همکاری را بر پایه جنسیت همکاران،زنان،مردان،کودکان،مختلط و یا زمینه‏ای که این‏ همکاری در آن اتفاق می‏افتد طبقه‏بندی کرده‏اند.برای نمونه امانوئل تری افزون بر طبقه‏بندی‏ همکاری به داوطلبانه و اجباری،ساده و مرکب،زنانه،مردانه و مختلط،انواع همکاری را براساس زمینه آن نیز از یکدیگر باز می‏شناسد(1362:22-45).

در عین حال،وی همکاری ساده را به دو نوع سادهء محدود(از لحاظ عده و دوام)و سادهء گسترده،تقسیم می‏کند(همان:34-46).

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 108)

جدول شمارهء 1:رشته‏های فعالیت و شکل‏های همکاری در قبیلهء گورو

(به تصویر صفحه مراجعه شود) مأخذ:تری،همان:37

همکاری مستقیم و غیرمستقیم

«مک ایور در کتاب جامعه ضمن این‏که همکاری را جزء جدائی‏ناپذیر زندگی انسانی‏ می‏شمارد،آن‏را به دو شکل و نوع متفاوت تقسیم می‏کند:

الف-همکاری مستقیم.منظور مشارکتی است که گروهی از افراد در یک امر یا فعالیت واحد و مشابه انجام می‏دهند نظیر بازی،نمایش،فعالیت‏های تولیدی...که در این نوع همکاری‏ ارتباط مستقیم بین افراد همکاری‏کننده و بهره‏برداری مستقیم از فعالیتی که انجام می‏شود، وجود دارد.

ب-همکاری غیرمستقیم.عبارت از فعالیتی است که افراد در امور یا فعالیت‏های متعدد و متفاوت و طبعا غیرمشابه صورت می‏دهند.در همکاری غیرمستقیم برخلاف شکل مستقیم آن‏ افراد همکاری‏کننده ارتباط بی‏واسطه در فعالیت و هم‏چنین بهره‏وری مستقیم از حاصل کار یکدیگر ندارند،بلکه از نتایج نهایی و غایی فعالیت‏های مستقل و متفاوت یکدیگر متمتع

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 109)

می‏شوند...»(انصاری،1371:3).

دیگر انواع همکاری

در دایره المعارف 17 جلدی علوم اجتماعی،به پنج نوع همکاری اشاره شده است:

همکاری غریزی‏18(خودبه‏خودی،ناهشیارانه)؛همکاری سنتی‏19(قراردادی،رسمی،پیمانی)؛ همکاری پیمانی‏20(قراردادی،رسمی)؛همکاری امری‏21(هدایت‏شدهء دستوری،برانگیخته)؛ همکاری آنی‏22(خودانگیخته،خودجوش،ارتجاعی)

( International Encyclopedia of the Social Sciences 1972:385 )

همکاری غریزی

«این نوع همکاری عموما از شعور سرچشمه نمی‏گیرد و اکثر یاریگری‏هایی که به وسیله‏ زیست‏شناسان مطرح شده‏اند از این‏گونه‏اند.همکاری‏های ناخودآگاه،رفتارهای مشترک،منافع‏ متقابل از ویژگی‏های این‏گونه همکاری‏اند که مستقیما از موقعیت بوم‏شناسنامه‏23سرچشمه‏ می‏گیرند.در دنیای گیاهان و جانوران این‏گونه همکاری به‏طور کلی به منظور تولیدمثل یا تأمین غذا است.گرچه در گونه‏های تکامل‏یافته‏تر برای تأمین امنیت نیز به کار برده می‏شود. برغم تاکیدی که غالبا بر مفهوم مبارزه برای تنازع بقا در طبیعت می‏شود،ادامه بقای طبیعت‏ بدون همکاری‏های غریزی که حیاتی هستند غیرقابل تصور است.24

همکاری غریزی در جوامع انسانی نیز قابل مشاهده است.از دیدگاه یک بوم‏شناسی‏ اجتماعی،جمعیت‏های انسانی،چه در شهر و چه در روستا به میزان قابل توجهی متکی به‏ فرآینده‏هایی هستند که نه برنامه‏ریزی شده‏اند و نه خودآگاهانه هستند.رفتار هم گام انسان‏ها در جهت یک هدف مشترک که صرفا زائیده موقعیت اجتماعی افراد مختلف در جامعه است یکی‏ از این فرآینده‏ها می‏باشد.همکاری‏هایی که بدون برنامه‏ریزی بین گروه‏های ملی،مذهبی، اقتصادی و یا نژادی یک جامعه که از ترس و نگرانی هریک از این گروه‏ها از خطر مشترکی‏ سرچشمه می‏گیرند.

این همکاری‏ها ممکن است در مقابله با خطرهای خارجی به سرعت شکل بگیرند، براساس اصول و خواست‏های مشترکی هستند که از پیش وجود داشته‏اند.دفاع هر گروه از موضع خود،ناخودآگاهانه منجر به همکاری مؤثری بین گروه‏ها می‏شود که بی‏شباهت به‏ (18) automatic

(19) traditional

(20) contractual

(21) directed

(22) spontaneous

(23) ecological position

(24)دربارهء انواع همکاری‏های جانوران نک به فرهادی،1374:23-42،و هم‏چنین به آرگایل،1379:59-79.

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 110)

همکاری غریزی نیست.همکاری غریزی یکی از عناصر عمده در روابط پیچیده مابین طبقات‏ اقتصادی مدرن و همین‏طور روابط بین گروه‏های قومی و مذهبی و دولت‏ها می‏باشد.» ( Ibid 358 ).

همکاری سنتی

این نوع همکاری،از روی غریزه یا اختیار نیست،بلکه بر پایه اصول اجتماعی سنتی موجود شکل می‏گیرد.از این‏گونه همکاری‏ها می‏توان‏"خانوادهء پیوسته‏"25(خانواده مشترک،خانواده‏ متکثر)در هند،کلان در چین،اجتماع روستایی در آسیا و اروپای قرون وسطی و همچنین‏ انجمن‏های صنفی پیشه‏وران و بازرگانان در دنیای باستان و قرون وسطی را نام برد.

اتحاد خانواده هندی،که اعضای آن درخوراک،پرستش و دارایی شریک‏اند،بر پایه‏ اصول اخلاقی مقدسی قرار دارد که همیاری(کمک متقابل‏26)بین نسل‏ها و خویشاوندان دور و نزدیک علی‏رغم فواصل زمانی و مکانی،تضمین می‏کند خانواده هندی در ابدیت خود به مثابه‏ تعاون میان درگذشتگان،زندگان و آنانی که هنوز به دنیا نیامده‏اند تصور می‏شد.به همین‏ شکل در اجتماع‏های کشاورزی روستایی،که یکی از جهان‏گیرترین مؤسسه‏های بشری است، فعالیت‏هایی از قبیل کاشت،داشت و برداشت محصولات با یارگیری روستاییان انجام‏ می‏شوند.

در انجمن‏های صنعتی قرون وسطی،رقابت مستقیم ممنوع بود و قیمت‏ها،فنون‏ حرفه‏ای و استاندارد کار به وسیله پیش‏کسوتان هر حرفه از طریق همکاری و تشریک مساعی، معین و توسط رییس صنف،ابلاغ و اعمال می‏شود.در همه این مثال‏ها،پای‏بندی به همکاری، اگر اولین اصل در اصول و اخلاقیات اجتماعی نبوده،یکی از مهمترین آن‏ها به شمار آمده، است.( Ibid 385 ).

همکاری پیمانی

در جامعه صنعتی نوین،خصلت همکاری،غالبا پیمانی است تا سنتی.در این‏گونه همکاری‏ها، موافقت طرف‏های ذی‏نفع و شرایط قید شده برای همکاری،جنبه اختیاری دارند،اما در صورت عدم‏همکاری امضاءکنندگان،متخلفین از نظر قانونی قابل تعقیب هستند.و این‏گونه‏ همکاری،مدت همکاری و هر آن‏چه که این رابطه قراردادی ایجاب کند،را مشخص‏ می‏سازند.

همکاری‏های پیمانی،در دورهء تاریخی مشخصی افزایش می‏یابد که در خلال آن،روابط نزدیک اجتماع‏های سنتی،جای خود را به روابط فردگرا و سودجویانه جوامع می‏دهند. همکاری‏های پیمانی،در جوامع امروز غربی فوق العاده رایج ا ست.گسترهء باز تعاونی‏های‏ (25) joint family

(26) mutual help

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 111)

مصرف و تولید تا اتحادیه‏های اعتباری،تعاونی‏های خانه‏های آپارتمانی و طرح‏های تقسیم سود در شرکت‏های سهامی همگی از اتکای جوامع سرمایه‏داری معاصر به یاریگری پیمانی حکایت‏ دارند.

البته در این جوامع،همکاری‏های پیمانی غیررسمی(بدون قرارداد)،برخلاف تصور، روبه نابودی نیستند و افزایش همکاری‏هایی از قبیل همراهی در ایاب‏وذهاب و خدمات‏ بچه‏داری که در میان همسایگان متداول است خود نشان‏گر وجود پایدار چنین همکاری‏هایی‏ است.( Ibid 385-386 ).

همکاری هدایت‏شده

«تشکیلات و سازمان‏های نظامی احتمالا کهن‏ترین و عمومی‏ترین نمونه این‏گونه همکاری‏ است،اما در جهان امروز شرکت‏های بزرگ تجاری،اتحادیه کارگری،مدارس و حتی‏ سازمان‏های مذهبی و تفریحی نمی‏توانند بدون یاریگری امری به حیات خود ادامه دهند.اعتقاد به یک هدف مشترک یا وفاداری به اصول اخلاقی مشخص نقشی فرعی در این نوع همکاری‏ به عهده دارند،و دستور و هدایت مستقیم،این‏گونه یاریگری را ممکن می‏سازد.یکی از مثال‏های قابل ذکر چنین همکاری،پروژه بزرگ بمب اتم در جنگ جهانی دوم است.ده‏ها هزار نفر از سطوح مختلف مهارت و مسئولیت در راستای این هدف باهم همکاری کردند،در صورتی‏که فقط عدهء انگشت‏شماری از رهبران پروژه از ماهیت نهایی باخبر بودند.از این‏ نمونه هرچند تأثّرانگیز و دراماتیک...در واقع آنچه که ماکس وبر"عقلائی‏کردن‏"27می‏نامد، یکی از ویژگی‏های جامعه مدرن است که بسیاری از همکاری‏های بین افراد را به‏صورت‏ یاریگری‏های امری درآورده است.وجود و ادامه حیات سازمان‏ها و تشکیلات پیچیده امروزی‏ بدون همکاری امری،تصورناپذیر است.همان‏طور که شاهد هستیم این‏گونه همکاری‏ها با حضور هرچه بیشتر نظام‏های رایانه‏ای و داده‏پردازی و عملکردهای پیچیده و دور از دسترس‏ پیوسته روبه افزایش هستند.»( Ibid 386 ).

همکاری آتی

کهن‏ترین،طبیعی‏ترین و گسترده‏ترین گونه یاریگری،همکاری آنی است که بدون توجه به‏ عرف،پیمان و قرارداد یا دستور،شکل می‏گیرد.این‏گونه همکاری،با تصمیم‏هایی که در موقعیت‏ها و شرایط خاص گرفته می‏شوند،میسر می‏گردد و در عمل،جوهر و شالوده روابط (27) Rationalization این،مفهوم در جامعه‏شناسی جدید توسط ماکس وبر رونق یافت.وی آن‏را به هنگام تشریح‏ سازمان‏های اداری به کار می‏برد،او ملاحظه می‏کرد که کاربرد شیوه عقلانی،همواره در جهت هدف‏های عقلانی‏ نیست.و یا آنکه باز عقلانی‏کردن شیوه عمل همواره در جهت هدف‏های مادی صورت نمی‏پذیرد...لیک،در جامعه‏شناسی،این مفهوم به معنای کاربرد معیارهای منطقی،عینی و غیرشخصی در تنظیم روابط در داخل‏ سازمان‏های جدید است...»(ساروخانی

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 112)

خانوادگی همسایگی،گروه‏های بازی و دیگر روابط نزدیک شخصی را تشکیل می‏دهد.

بنیاد این‏گونه همکاری بر حسن تفاهم و دوستی است.بنابراین،موضوع همکاری هر چه باشد،اگر در محیطی دوستانه صورت نگیرد،نمی‏توان انتظار یاریگری آنی را داشت.اما این‏گونه همکاری را در مقرراتی‏ترین تشکیلات نیز می‏توان یافت.چرا که روابط انسانی‏ موجود،حتی در این‏گونه سازمان‏ها نیز مجالی برای همکاری آنی فراهم می‏سازند.به تأیید محیط و موضوع فعالیت‏های گروهی،هیچ درجه‏ای از برنامه‏ریزی منطقی و دقیق نمی‏تواند به‏ کلی نیاز به همکاری آنی را در موقعیت کار گروهی از بین ببرد.( Ibid 386 ).

یک طبقه‏بندی دیگر

در کتاب درآمدی بر دایره المعارف علوم اجتماعی-که مفصل‏ترین کار در زبان فارسی در این‏باره است-از 14 نوع همکاری نام برده شده که به نظر می‏رسد برخی از آن‏ها با انواع‏ نامبرده در قبل،قابل انطباق‏اند.با این وجود،مؤلف تنها به تعریف چند مورد از این همکاری‏ها بسنده کرده است.که به خاطر رعایت اختصار در این‏جا به جز از همکاری خصمانه،از تعریف‏های همکاری ارتجالی و داوطلبانه و اجباری و همکاری مصرف‏کنندگان صرف‏نظر شده است.این همکاری‏ها عبارتند از:

1-همکاری خصمانه‏28

«نوعی همکاری است که علی‏رغم وجود ضدیت‏های اجتناب‏ناپذیر،صرفا در جهت تحقیق‏ هدفی مشترک و آنی صورت پذیرد.در صورت کاهش بعد تعارض،این نوع همکاری به‏ صورت رقابت‏آمیز29درمی‏آید،این مفهوم را سامنر وضع کرد.وی می‏نویسد:

«همکاری خصمانه یا همکاری در عین خصومت عمل والای فرد است.در جهت فراتر از خصومت‏های کوچک نگرستن و اهدافی والا را تحقق بخشیدن.»(ساروخانی،1370:114)؛

2-همکاری محیطشناختی‏30؛

3-همکاری ناخواسته‏31؛

4-همکاری برانگیخته‏32؛

5-همکاری عمدی‏33؛

6-همکاری نهادی‏شده‏34؛

(28) Antagonistic cooperation

(29) Competitive cooperation

(30) Ecological

(31) Forced cooperation

(32) Induced cooperation

(33) Intentional cooperation

(34) Institutionalized cooperation

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 113)

7-همکاری طبیعی‏35؛

8-همکاری برنامه‏ای‏36؛

9-همکاری ارتجالی‏37؛

10-همکاری داوطلبانه‏38؛

11-همکاری دوجانبه‏39؛

12-همکاری اجباری‏40؛

13-همکاری رقابت‏انگیز41؛(همان:46-145).

نقد آراء در طبقه‏بندی انواع همکاری

شک نیست که آدمی می‏تواند موجودات و پدیده‏های روی زمین را براساس تعریف‏هایی که از آن‏ها دارد و صفاتی که از آن‏ها می‏شناسد،طبقه‏بندی کند.اما هرچه دانش آدمی افزوده شود، این طبقه‏بندی‏ها از سطح به عمق و از ظاهر به باطن گرایش پیدا خواهد کرد تا بر پایه‏ اساسی‏ترین و ممیزترین صفات جوهری و ذاتی قرار گیرد.

رده‏بندی‏هایی که تاکنون به آن‏ها اشاره شده است،اگرچه برخی از صفات عرضی‏ ممکن انواع‏"همکاری‏ها"را روشن می‏سازند،اما هنوز خود"همکاری‏"را ماهیتا طبقه‏بندی‏ نمی‏کنند.چنین وضعیتی بدان می‏ماند که ما جانوران جهان را قبل از مشخص‏کردن جایگاه‏شان‏ در سلسله و شاخه و رده و راسته و تیره و سرده(جنس)و گونه،بر پایهء صفات جوهری و ممیزهء مهمی همچون تک‏سلولی و پرسلولی،مهره‏دار یا بی‏مهره‏بودن،پستانداربودن یا نبودن، حجم مغز،براساس برخی صفات فیزیکی،همچون رنگ و وزن و یا برخی صفات نمودی‏ (عرضی)دیگر طبقه‏بندی کنیم.

طبقه‏بندی‏های موجود درباره همکاری،همچون طبقه‏بندی همکاری به ساده و مرکب، اجباری و داوطلبانه،سنتی و صنعتی،نهادی،قراردادی‏بودن،خودانگیخته و برانگیخته و غیره، نشان می‏دهد،اگرچه این صفات در همکاری،پراهمیت‏اند.اما هریک از آن‏ها صفات ثانویه‏ انواعی از"همکاری‏ها"هستند،نه صفت ممیزه و ذاتی تنها یک نوع.

این طبقه‏بندی‏ها تلویحا نشان می‏دهند که به گمان صاحبان آن‏ها همکاری ماهیتا امری‏ است یگانه و نه چندگانه،همچنان‏که پیش از دورکیم تصور می‏شد تنها یک نوع خودکشی‏ وجود دارد.وقتی بر پایه چنین تصوراتی،تنها یک نوع همکاری وجود داشته باشد،می‏شود آن‏ (35) Natural cooperation

(36) Planned cooperation

(37) Spontaneous cooperation

(38) Voluntary cooperation

(39) Bilateral cooperation

(40) Ccoerced cooperation

(41) Competitive cooperation

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 114)

را مستقیما به ساده و پیچیده،یا اجباری و اختیاری و امثال آن‏ها تقسیم کرد.اما اگر ما به جای‏ همکاری،همکاری‏ها داشته باشیم،پیش از پرداختن به صفاتی از این قبیل که می‏تواند بیش از یک نوع را فراگیرد،باید به دنبال صفاتی ماهوی و ذاتی باشیم که انواع اصلی همکاری را ساخته‏اند و به عبارت دیگر،هرکدام از این صفات تنها باید مختص یک نوع همکاری باشند. اکنون برای اثبات عرضی‏بودن یا نسبتا عرضی‏بودن طبقه‏بندی‏های موجود لازم است نخست‏ انواع اساسی همکاری را آن‏طور که موردنظر ما است از یکدیگر باز شناخت.برای پرهیز از جدل بر سر نام‏ها،نخست این طبقه‏بندی را با حروف الفبا از یکدیگر متمایز می‏سازیم.آن‏گاه‏ پس از تعریفی ساده و اجمالی از آن‏ها از دایره لغوی و واژگان موجود در زبان فارسی،نام‏هایی‏ را به جای آن حروف،نامزد خواهیم کرد.

شک نیست که طبقه‏بندی در تمام رشته‏های علمی و به‏ویژه در حوزه علوم اجتماعی، بسیاردشوار است.اما ترس از چنین دشواری‏هایی نباید ما را از بازگوکردن یافته‏های خود باز دارد؛به‏ویژه این طبقه‏بندی پیشنهادی نگارنده را افزودن بر سه دهه کار میدانی بر روی‏ یاریگری سنتی در فرهنگ کهن‏سال ایرانی و حدود هیجده سال تدریس تعاونی‏های سنتی‏ ایران و کلاس‏های مشارکت پشتیبانی می‏کند.پایه این طبقه‏بندی،چند ملاک عینی همراه با یک‏ ملاک ذهنی است.این ملاک‏ها به ما می‏گ‏ویند چه کس یا کسانی با چه موقعیتی از نظر اقتصادی و اجتماعی،به چه‏کس یا کسانی با چه هدف یا هدف‏هایی،به چه شیوه‏ای کمک‏ می‏کنند.

با این ملاک‏ها می‏خواهیم بدانیم که اولا،آیا همکاری‏"درون‏سویه‏"است یا"برون‏سویه‏" یعنی آیا سود حاصل از همکاری،به خود شخص یاری‏دهنده باز می‏گردد یا به شخص و یا اشخاص دیگر.ثانیا،اگر همکاری خصلت برون‏سویه دارد،آیا"یک‏سویه‏"است یا"دوسویه‏" یعنی بدون انتظار کمک متقابل است و کمک بلاعوض است و یا کمک معوض و متقابل.ثالثا، در همکاری برون‏سویه جهت کنش‏یاری،عمودی است یا افقی،یعنی آیا بین افراد همتراز هم‏پایگاه برقرار می‏شود یا بین ناهمترازان ناهم‏پایگاه.

افزون بر این،هدف و منظور و طرز تلقی افراد یاری‏دهنده و یاری‏گیرنده،در فلان نوع‏ همکاری کدام است و آیا هدف یاری‏گیرنده و یاری‏دهنده یکی است یا این اهداف،حد اقل در نهایت،باهم تفاوت دارند؟

ازاین‏رو و براساس مشاهدات ما از انواع همکاری در جامعه بومی و نه بر پایه تفکر محض و یا امکان و احتمال منطقی،در مرحله نخست ما سه نوع اصلی یاریگری را از یکدیگر باز می‏شناسیم.از آنجا که دربارهء این انواع اصلی و تقسیمات آن‏ها قبلا و در جاهای دیگر به‏ تفصیل بحث شده است‏42؛در اینجا صرفا به منظور ادامه بحث،به‏صورت ضربتی و با ساده‏ترین و حد اقل جملات،این انواع بازگو می‏شود.(نک:نمودار شمارهء 1).

(2)دربارهء انواع اصلی همکاری به‏صورت مشروح نک به:فرهادی،1364،1367،1373

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 115)

نمودار شمارهء 1:انواع اصلی همکاری

(به تصویر صفحه مراجعه شود) 1-همکاری نوع الف:هدف همکاری خارج از فرد یاری‏دهنده است(برون‏سویگی). یاری‏دهنده انتظار کمک متقابل ندارد(یک‏سویگی)(نک:نمودار شمارهء 2).

نمودار شمارهء 2:دگریاری(همکاری برون‏سویه و یک‏سویه)

(به تصویر صفحه مراجعه شود) 2-همکاری نوع ب:هدف همکاری خارج از فرد یاری‏دهنده است.(برون‏سویگی). یاری‏دهنده انتظار کمک متقابل در آینده دارد و یا این همکاری پاسخ به کمک گذشته‏ یاری‏گیرنده است(دوسویگی)(نک:نمودار شمارهء 3).

نمودار شمارهء 3:همیاری(همکاری برون‏سویه و دوسویه)

(به تصویر صفحه مراجعه شود) 3-همکاری نوع پ:هدف همکاری خارج از فرد یاری‏دهنده نیست(درون‏سویگی).به

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 116)

عبارت دیگر،یاری‏دهنده از یاری‏گیرنده جدا نبوده،با او یکی است.به عبارتی،فرد برای‏ خود کار می‏کند،اما این عمل را در گروه انجام می‏دهد و از مزایای کار گروهی بهره می‏گیرد و لذا،کنش‏یاری،منحنی است.(فرهادی،1373:65-66)(نک:نمودار شمارهء 4)

نمودار شمارهء 4:خودیاری مشاع(همکاری درون‏سویه)

(به تصویر صفحه مراجعه شود) اکنون برای آنکه خواننده این سه نوع همکاری را باهم اشتباه نکند و بهتر در خاطر نگاه دارد،عنوان‏"دگریاری‏"را برای همکاری نوع اول(الف)،"همیاری‏"را برای نوع دوم(ب) و"خودیاری‏"را برای نوع سوم(ج)نامزد می‏کنیم.

اسپنسر و دیگران گفته‏اند که برای طبقه‏بندی باید مهم‏ترین ملاک‏ها و شاخص را برگزید،دورکیم نیز می‏گوید:«...پس ما باید برای طبقه‏بندی،صفات واقعا اساسی را انتخاب‏ کنیم.راست است که وقتی می‏توان صفات مذکور را شناخت که در تبیین وقایع پیشرفت کافی‏ شده باشد.»(1368:105).

در این مورد خاص به نظر ما مهم‏ترین ملاک این است که بدانیم چه کسانی با چه‏ موقعیت اجتماعی-اقتصادی‏ای به چه کسان دیگری و در چه موقعیتی و به چه منظور و یا منظورهایی کمک می‏کنند؟آیا یاری‏دهندگان و یاری‏گیرندگان یکی هستند یا نیستند؟اگر یکی‏ نیستند عمل همکاری،یک‏طرفه است یا دوطرفه و در پس این عمل،چه منظورها و اهداف‏ واحد یا متفاوتی وجود دارد؟جالب آنکه پس از کشف این طبقه‏بندی و تحدید و تعریف‏ هرکدام،دریافتیم که بخشی از طبقه‏بندی ما درباره انواع همکاری به نوعی در فرهنگ و زبان‏ ایرانی وجود داشته است و شاید به واسطه اهمیت فوق العاده یاریگری در جامعه ما و همچنین‏ قدمت بسیار جمع‏گرایی‏43روستایی دیرپای ایران و دلایل دیگر چیزی که از نظر صاحب‏نظران‏ علوم‏اجتماعی به دور مانده؛برای روستاییان ایرانی قابل درک و تفکیک بوده است،هم‏چنان‏که‏ در برخی زبان‏ها،واژهء قتل عمد و قتل غیرعمد و اتفاقی،باهم متفاوت‏اند.(کلاین برگ،1355: 72)و برای آن‏ها واژگان متفاوتی وجود دارد.

اقوام قدیم آزتک،برای نامیدن‏"برف‏"و"سرما"و"یخ‏"که سه مفهوم مختلف‏اند،فقط (43) coollectivism

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 117)

یک واژه داشتند،حال آن‏که اسکیموها برای بیان آن‏چه ما"برف‏"می‏نامیم،نزدیک ده واژه‏ مختلف با معانی متمایز دارند:«برفی که زمین را می‏پوشاند،برفی که از آسمان‏ می‏بارد،"برف سفت‏"،"برفی که با باد می‏آید"،"برف آب‏شده‏"،و البته هرکدام از این‏ها یک‏ واژهء بسیط است نه ترکیبی از چند واژه.»(کندراتوف،1373:25).

گفتنی است که عشایر و روستاییان بخشی از استان کرمان،حدود 37 نوع باران را با پنجاه اسم می‏شناسند.(فرهادی،1378:55-62).

به همین ترتیب،کشاورزان ایرانی در برخی مناطق ایران واژگانی دارند که نشان‏ می‏دهد آنان بین کمک بلاعوض و کمک معوض و خودیاری و کمک در ازای پول،فرق‏ می‏گذارند.برای مثال،در روستاهای الیگودرز،مانند فرزیان،به دگریاری همترازانه،"هیاره‏"44 به همیاری کمک معوض،"کمکی‏"و به یاری در ازای مزد،"کراکاری‏"گویند.

در قائن و روستاهای آن به همیاری‏"عوضی‏"،به دگریاری همترازانه،"همکاری‏"و به‏ "خودیاری‏"در کارهای کشاورزی و آبیاری،"عمله‏سری‏"گویند.(فرهادی،1373:61-63).

در یک بیت شعر که شاعر آن برای نگارنده شناخته شده نیست و به اشعار سبک هندی‏ ماننده است،دو نوع کمک از یکدیگر به خوبی باز نموده شده است:

احسان هنری نیست به امید تلافی‏[همیاری‏] نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید[دگریاری‏]

اگرچه در برخی متون مربوط به تعاون در ایران،واژه‏های همیاری و خودیاری و دگریاری را به کار برده‏اند،ولی تعریف نظری دقیقی از آن‏ها ارایه داده نشده است و عملا و به‏طور ضمنی(هنگام طرح مصادیق و مثال‏آوری)آن‏ها را با یکدیگر خلط کرده‏اند یا اصولا آن‏ نام‏ها و به‏ویژه خودیاری و همیاری را مترادف گرفته،همگی را یکی دانسته‏اند.

حال بازگردیم به طبقه‏بندی‏های مشهور و معمول از همکاری و برای این منظور،کار را از طبقه‏بندی کهن ساده و مرکب(همکاری با تقسیم کار و بدون تقسیم کار)شروع می‏کنیم. پرسش اساسی در اینجا آن است که اگر صفات ساده و مرکب،هم در خودیاری و هم در دگریاری و هم در همیاری وجود داشته باشند،آیا می‏توان آن‏ها را ممیزه انواع همکاری از هم‏ قرار داد؟

در بنه‏ها،در"مال‏"45،در شکار دسته‏جمعی و غیره،که جنس همکاری غالبا از نوع‏ خودیاری است.همچنین در خودیاری‏های جامعه صنعتی،مانند سندیکاها،احزاب و غیره، بسته به موقعیت و نوع کار،گاه با همکاری ساده و گاه با همکاری با تقسیم کار روبه‏رو هستیم.در دگریاری‏ها و همیاری‏های سنتی،مانند همیاری در"واره‏"46،در خانه‏سازی،عروسی‏ و غیره و در دگریاری‏ها و همیاری‏های جدید نیز وضع بر همین منوال است،با این تفاوت که‏ در همکاری‏های نوع جدید،این تقسیم کار بیشتر به چشم می‏خورد.اگر"تک ویژه‏کاری‏"و (44) hayya?ra

(45)دربارهء"مال‏"و تعریف‏ها آن نک به:فرهادی،1379

(46)دربارهء تعاونی سنتی واره نک به:فرهادی،1380

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 118)

همکاری ساده(بدون تقسیم کار)یا"چند ویژه‏کاری‏"یا همکاری پیچیده(با تقسیم کار)بتوانند صفتی برای بیش از یک نوع همکاری باشد،پس نسبت به صفات متمایزکننده آن انواع،صفتی‏ است ثانویه،عرضی و کم‏اهمیت‏تر،هم‏چنان‏که اگر در سه‏تیره از گیاهان گل‏دار،رنگ سفید وجود داشته باشد،رنگ سفید گلبرگ نمی‏تواند صفت ذاتی و متمایزکننده آن تیره‏ها از یکدیگر باشد.

اما دومین طبقه‏بندی از همکاری،همکاری اجباری و همکاری داوطلبانه(اختیاری) است همان‏طور که دورکیم در صفت پدیده اجتماعی نشان داده است،هیچ پدیده اجتماعی‏ بدون اجبار وجود ندارد.لیکن در مواقع همگامی،این اجبار حس نمی‏شود.(دورکیم،1368: 25-29)لذا،درجه و شدت این اجبار یا احساس ممکن است از نوعی همکاری به نوع دیگر متفاوت باشد.حتی ممکن است در یک نوع همکاری به‏خصوص نیز از این نظر(یعنی‏ احساس اجبار یا اختیار)،دچار نوسان ادراک شویم.اما اجبار در شکل بازار و آشکار خود نیز، هم در نوعی خودیاری(خودیاری مشاع)و هم در نوعی دگریاری ناهمترازانه(بیگاری)و هم‏ در همیاری دیده می‏شود.البته شاید به دلیل وجود مالکیت و منافع مشترک و مشاع و طولانی‏ بودن دوران اغلب این شراکت‏ها و نظارت نزدیک شرکا،این اجبار در"خودیاری مشاع‏"بیشتر خود را نشان دهد.احیانا در گذشته که بیگاری بسیار مرسوم و معمول بوده،اجبار در آن،بیش‏ از خودیاری نمود داشته است.

افزودن بر این،میزان اجبار حتی در یک نوع یاریگری همچون‏"خودیاری مشاع‏"،بسته‏ به اهمیت مالکیت حق کمیاب و منافع مشترک،از زمانی به زمان دیگر و برای شرایط متفاوت‏ شرکا ممکن است از فردی به فرد دیگر تغییر کند و گاه به واسطه منافع بسیار و کمیاب آن‏ همکاری کاملا داوطلبانه و از سر شوق انجام پذیرد.این اجبار در دگریاری ناهمترازانه نوع‏ "فرایاری‏"نیز به علت شرایط و صفات یاری‏گیرنده ممکن است از زمانی به زمان دیگر و از فردی به فرد دیگر متفاوت احساس شود.

نتیجه‏گیری

آنچه درباره طبقه‏بندی همکاری به ساده و مرکب و داوطلبانه و اجباری گفته شد،درباره سایر طبقه‏بندی‏های همکاری نیز صادق است؛همچون تقسیم یاریگری به خودانگیخته و برانگیخته، سنتی و صنعتی،نهادی‏شده و قراردادی و غیره،که می‏توانند صفاتی برای چند نوع یا همه‏ انواع همکاری باشند و لذا اعتبار خود را به عنوان صفات جوهری و ممیزه انواع از دست‏ می‏دهند،اگرچه همین صفات،پس از طبقه‏بندی ماهیتی انواع همکاری می‏توانند ملاک‏ تقسیم‏بندی‏های بعدی قرار گیرند.

برای نمونه،پس از تشخیص خودیاری از سایر یاریگری‏ها می‏توان خودیاری را به‏ "خودیاری مشاع‏"و"مفروز"،ساده و مرکب(تک ویژه‏کاری و چند ویژه‏کاری)،دونفره و چند نفره،نهادی‏شده و قراردادی،سنتی و صنعتی،خودانگیخته و برانگیخته،رقابت‏آمیز و

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 119)

رفاقت‏آمیز و اجباری و اختیاری،کم‏دوام و پردوام،زنانه و مردانه،در این زمینه و یا آن‏که زمینه و امثال اینها تقسیم کرد.

همچنان‏که پس از تشخیص نوع انسان از سایر جانوران با ملاک‏های عمده،می‏شود به‏ گونه‏شناسی انسان بر پایهء صفات جزئی و ظاهری‏تر پرداخت،مثلا پس از آنکه دانستیم آدمیزاد موجودی است از سلسلهء جانوران،از شاخهء مهره‏داران،از رده پستانداران،از راستهء نخستیان و از تیرهء انسان‏نماها و سرده(جنس)انسان‏ها و گونه(نوع)هوشمند.آن‏گاه می‏توان این‏گونه را حتی بر پایهء قد و رنگ پوست و غیره نیز طبقه‏بندی کرد.

بر پایهء مطالعات تاریخی و پژوهش‏های مردم‏شناختی،چنین به نظر می‏رسد که هرچه به‏ گذشته بازگردیم از میزان صراحت و تمایز گونه‏های یاریگری کاسته می‏شود.شرح اسپنسر برای ایجاد تمایزات در جامعه بشری در این مورد نیز صادق به نظر می‏رسد:تغییر از یک‏ حالت به نسبت نامعین،نامنسجم و هم‏گون به حالت نسبتا معین،منسجم و چندگون است... مجموعه‏های اجتماعی نیز مانند مجموعه‏های ارگانیک رشدشان را از حالت‏های نسبتا نامتمایزی آغاز می‏کنند که در آن حالت‏ها،اجزای یک مجموعه مانند همدیگرند و سپس به‏ حالت‏های متمایزی می‏رسند که در آن حالت‏ها،اجزا نسبت به یکدیگر ناهمانند می‏شوند. (کورز،1348:138)ملاک‏های طبقه‏بندی ما نیز این وضعیت را در گذشته تأیید می‏کند.یکی‏ از پایه‏های این طبقه‏بندی،یکی‏بودن یا یکی‏نبودن یاری‏دهنده و یاری‏گیرنده و به عبارت‏ دیگر،جدایی فرد از گروه و اجتماع یا جدایی فرد از دیگران است.

از آنجا که تجربهء شخصی ما،زندگی‏کردن در جامعه فردگرای احیانا افراطی امروزی‏ است،این سخن دشوار خواهد بود اگر بگوئیم مطالعات تاریخی و مردم‏شناسی نشان می‏دهد که هرچه به گذشته برگردیم،تمایز این دو از یکدیگر دشوارتر بوده است و در اغلب جوامع‏ بدوی،"من‏"فرد در"ما"جامعه مستحیل می‏شده است.فرد،نماینده جامعهء خود و جامعه، نماینده فرد است.افزون بر این،تمایزهای اقتصادی،اجتماعی و سایر تمایزها در گذشته نیز که‏ افقی‏بودن یا عمودی‏بودن جهت کنش‏یاری را به نمایش می‏گذارند،کمتر بوده است.این‏ تمایزها که گونه‏های دگریاری ناهمترازانه را شکل می‏دهند،هرچه به گذشته بازگردیم کمتر بوده است و بالاخره،وجود کارهای دسته‏جمعی و جشن‏ها و آیین‏های مشترک فراوان در گذشته،در کم‏کردن فاصله بین فرد و اجتماع،مؤثر بوده است:

«به نظر مید هنگامی‏که افراد برای کار دسته‏جمعی با هدف مشترک درگیر می‏شوند، ذهن آن‏ها در درک تشخیص‏"خود"از"دیگری‏"دچار عدم‏صراحت می‏شود و کوشش جمعی‏ موجب همسانی بسیارنزدیک شخص با گروه می‏گردد.در این نوع کنش من مفعولی یا کلی، طوری با دیگران اشتراک پیدا می‏کند که من فاعلی فردیت خود را از دست می‏دهد...و بدین‏ ترتیب کامل‏ترین وحدت فرد و جامعه،به وجود می‏آید.»(توسلی،1369:288).

چنین به نظر می‏آید که هرچه به گذشته بازگردیم،درهم‏آمیختگی گونه‏های یاریگری‏ بیشتر و قابلیت تشخیص آن‏ها از یکدیگر کمتر می‏شود.هم‏چنین هرچه به گذشته بازگردیم به

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 120)

شدت یاریگری و به‏ویژه یاریگری‏های بی‏واسطه،افزوده می‏شود.پرتوپلاسم همکاری‏های‏ فراگیر نظام طایفگی نخستین،بسیارگرم و درهم‏آمیخته و به همان اندازه،غیرقابل‏تشخیص‏ بوده‏اند.

به نظر می‏رسد خودیاری مفروز و همیاری،نسبتا جدیدتر از خودیاری مشاع و دگریاری‏های‏ ناهمترازانه(فرایاری و فرویاری)،جدیدتر از دگریاری همترازانه باشند.در آینده با افزایش‏ فاصله بین خطوط و مرزهای ماهیتی و عرضی انواع همکاری از یکدیگر احیانا انواع تازه‏ای به‏ ظهور خواهد پیوست.

منابع

-آبرکرامبی،نیکلاس؛هیل،استفن؛ترنر،برایان.اس،1367،فرهنگ جامعه‏شناسی،ترجمهء حسن پویان،تهران،چاپخش.

-آرگایل،مایکل،1379،تعاون و همکاری،ترجمهء صبوری کاشانی،تهران،معاونت‏ تحقیقات،آموزش و ترویج وزارت تعاون.

-آگ،برن،ویلیام اف؛نیم‏کف،میراف،1345،زمینهء جامعه‏شناسی،ترجمهء امیر حسین‏ آریان‏پور،تهران،دهخدا.

-انصاری،حمید،1371،مبانی تعاون،تهران،دانشگاه پیام نور.

-بیرو،آلن،1367،فرهنگ علوم اجتماعی،ترجمهء باقر ساروخانی،تهران،کیهان.

-تری،امانوئل،1362،جوامع مبتنی بر تیره و طایفه،ترجمه عباس راد،تهران،آگاه.

-توسلی،غلامعباس،1369،نظریه‏های جامعه‏شناسی،تهران،سمت.

-چیتامبار،جی.بی،1378،مقدمه‏ای بر جامعه‏شناسی روستایی،ترجمهء احمد حجاران، مصطفی از کیاء،تهران،نی.

-دورکیم،امیل،1368،قواعد روش جامعه‏شناسی،ترجمهء علی محمد کاردان،تهران، دانشگاه تهران.

-دو ورژه،موریس،1362،روش‏های علوم اجتماعی،ترجمهء خسرو اسدی،تهران،امیر کبیر.

-روسک،جوزف؛وارن،رولند،1355،مقدمه‏ای بر جامعه‏شناسی،ترجمهء بهروز نبوی، احمد کریمی،تهران،فروردین.

-ساروخانی،باقر،1370،درآمدی بر دایرهء المعارف علوم اجتماعی،تهران،کیهان.

-صفی‏نژاد،جواد،1353،بنه،نظام‏های تولید زراعی قبل و بعد از اصلاحات ارضی، تهران،توس.

-طالب،مهدی،1376،اصول و اندیشه‏های تعاونی،تهران،دانشگاه تهران.

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 121)

-عبد الرحمن بن خلدون،1352،مقدمهء ابن خلدون،ترجمهء پروین گنابادی،تهران،بنگاه‏ ترجمه و نشر کتاب.

-فرهادی،مرتضی،1374،"رفتارهای یادگیرانه جانوران‏"،در،فصلنامه تعاون روستایی و کشاورزی،شمارهء 4-5،صص.23-42.

-(به تصویر صفحه مراجعه شود)،1373،فرهنگ یاریگری در ایران،تهران،مرکز نشر دانشگاهی.

-(به تصویر صفحه مراجعه شود)،1364،"گونه‏شناسی یاوری‏ها و یادگیری‏های سنتی در ایران‏"،در،کیهان‏ فرهنگی،سال دوم،شمارهء اول و نامهء علوم اجتماعی دوره جدید،شمارهء 10،1367، تهران،دانشکدهء علوم اجتماعی دانشگاه تهران.

-(به تصویر صفحه مراجعه شود)،1379،"مال:تعاونی سنتی دامداری در عشایر ایران‏"،در،فصلنامهء عشایری ذخایر انقلاب،دورهء جدید،شمارهء 27-28.

-(به تصویر صفحه مراجعه شود)،1380،واره،نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه در ایران،تهران،معاونت‏ ترویج و مشارکت مردمی وزارت جهاد کشاورزی.

-(به تصویر صفحه مراجعه شود)،1378،موزه‏های بازیافته،تهران،مرکز کرمان‏شناسی.

-(به تصویر صفحه مراجعه شود)،"نظریه‏های همکاری در کار اندیشه‏ورزان و دانشمندان‏ علوم اجتماعی و دلایل کم‏توجهی نسبی به آن‏"،در،فصلنامه تعاون روستایی و کشاورزی، دورهء جدید.شمارهء اول.

-فرهنگ،منوچهر،1371،فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی،تهران،البرز.

-کلاین برگ،اتو،1353،روانشناس اجتماعی،ترجمهء علی محمد کاردان،تهران،اندیشه.

-کندراتوف،1363،"واژه‏ها و آتش‏سوزی‏ها"،ترجمهء ابو الحسن نجفی،در،مجلهء زبان‏ شناسی،سال اول،شمارهء اول،تهران،مرکز نشر دانشگاهی.

-کوزر،لوئیس،1368،زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‏شناسی،ترجمهء محسن ثلاثی، تهران،انتشارات علمی.

-گولد،جولیوس؛کولب،ویلیام ل،1376،فرهنگ علوم اجتماعی،ترجمهء باقر پرهام، فریبرز مجیدی،محمد میرزایی و دیگران،تهران،مازیار.

-لازارسفلد،پل،1370،بینش‏ها و گرایش‏های عمده در جامعه‏شناسی معاصر،ترجمهء غلامعباس توسلی،تهران،امیرکبیر.

International Encyclopedia of Social Sciences,1972,vol.3-4,Reprint - Edition,New York London,Macmillan Company The Free Pree.

نامه انسان شناسی » شماره 1 (صفحه 122)

پایان مقاله