«...تعاونوا على البر و التقوى، و لا تعاونوا على الاثم و العدوان...» (قرآن کریم، المائده، آیه 3)
«یاریگرى»و«تعاون»از ویژگیهاى جوامع سنتى است.جامعه سنتى ما نیز در گذشته و حال، و در موارد گوناگون و براى مقابله با دشواریهاى زندگى به چنین راه حلهایى نیازمند بوده و هنوز نیز هست.
خست و خشونت طبیعت-شرایط اقلیمى و جغرافیایى دشوار-فقر اقتصادى و فقدان امنیت از سویى، و فرهنگ«یارى دوست»و پراخوت اسلامى از سوى دیگر، در درازاى زمان، مردم ما بویژه روستاییان و کوچنشینان ما را هر چه بیشتر به هم وابسته کرده است.
برخورد سازنده و هشیارانه با این دشواریها، چه در زمینه تولید کشاورزى و دامدارى، و چه در زمینه مبارزه با طبیعت و سایر عرصههاى اجتماعى، به آفرینش شکلهاى بسیار متنوع و سازگارى از یاریگرى و تعاون انجامیده است.
گرچه دانش مردم شناسى در میهن ما دانش بسیار نوپایى است، و ما در این زمینه در نخستین گامهاى گردآورى دانستهها و ابزارها و توصیف آنها -مردم نگارى-فرهنگ بومى خود هستیم.با اینهمه، و در مقایسه با برخى زمینههاى دیگر فرهنگى، همچون بررسى و گردآورى گویشها، باورها و بویژه ادبیات عامیانه، قصهها، ضرب المثلها، و ترانهها، پژوهش و گفتگو در مباحثى از این دست به مراتب کمتر انجام شده است.
تحقیق درباره یاریگریهاى سنتى در جامعه ما دوران جنینى خود را مىگذراند، و از جمله جهات، از قبیل مردم شناسى اقتصادى و جامعه شناسى و تاریخى، بایستى در این زمینه کار شود، تا تصویرى روشن و همه جانبه از کم و کیف یاریگرى در جامعه دیروز و امروز ما به دست آید.
خالى بودن تقریبا مطلق جامعه ما از تحقیقات و مطالعات درباره یاریگریهاى سنتى-همچنان که پیش از این اشاره شد-زمینه و محیط مناسبى براى تقلید کورکورانه از تعاونیهاى رسمى فرنگیان گردید.
و همچنین محیط را براى پیدایش پیشداورى درباره روحیه تکروى ایرانیان و بویژه روستاییان فراهم ساخت.تا جاییکه دستاویزى شد، براى مسؤولین و سخنگویان دولتهاى گذشته در حکومت پیشین، که گناه بسیارى از شکستها و محرومیتها در زمینه تولیدى و کشاورزى را به گردن تکروى روستاییان بیندازد.
«همیاریها»و«تعاونیهاى سنتى»مىتواند مورد استفاده و استناد پژوهندگان و دانشجویان رشتههاى گوناگون دانشهاى اجتماعى، همچون:تاریخ اقتصاد، جامعهشناسى و جامعهشناسى روستایى و ایلى ایران، مردمشناسى و مردمشناسى اقتصادى، و زبانشناسى و غیره قرار گیرد.
زیاده بر این کاربردهاى دانشگاهى که نهایتا فایده آنها چیزى جز فایده دانش نیست، اینگونه مطالعات مىتواند، در مسائل جارى و ضرورى جامعه، کاربردهاى عملى نیز داشته باشد.همچون برنامهریزیهاى کشاورزى و ایلى و بویژه برنامهریزیهاى تعاونى در پهنه کشور و مناطق روستایى و ایلى.
«حاصل مطالعه در خصوصیات تعاونى سنتى آشکار مىسازد، که تقریبا در همه جا تعاونیهاى سنتى پیروز و موفق بوده، و در مقابل مشاهده مىشود، که تعاون رسمى و قانونى در اغلب موارد با شکست مواجه بوده است...حقیقت این است که تعاونیهاى سنتى در سطح خود مصرفى موفقیت و پیروزى حتمى دارند، و تعاونیهاى رسمى، در سطح تجارى و بازرگانى مىتوانند، دوام و توفیق داشته باشند، که دور از اصول و هدفهاى تعاون محسوب مىگردد.
تضاد و تفاوتى که بین تعاون رسمى و سنتى دیده مىشود، ناشى از همین است.باید دید چگونه مىتوان از اهرم تعاون سنتى براى پیشبرد هدفهاى تعاون رسمى تا سرحد دریافت یک قدرت عمل و رقابت تجارى استفاده کرد؟
این بزرگترین و مهمترین مسئلهاى است که نهضت تعاون در ایران در مقابل خود دارد، و مسئله اساسى در اینجاست که چگونه مىتوان میان تعاون سنتى و تعاون رسمى پل زد و این دو را به هم دوخت؟
برنامههاى آینده تعاون مىبایستى در جستجوى روشها و ابداعاتى در این زمینه باشد 2 .»
«...به همین جهت ضرورت دارد، بررسىهاى اکتشافى عمیقى از دیدگاه جامعهشناسى، مردمشناسى، و روانشناسى اجتماعى در زمینه تعاون سنتى در جامعه روستایى انجام گیرد، و با شناخت دقیق پایههاى اساسى همکارى و تعاون سنتى در روستاها، آن را حفظ کرده، و به صورت قالبهاى جدید و متحول درآورد 3 .»
همچنین مىتوان از پدیدههاى گیرا و آموزنده همیاریها و تعاونیهاى سنتى در کتابهاى درسى مدارس، و آموزش تعاون و همیارى از رسانههاى گروهى، در پهنه کشور سود جست، و از این راه، به توانبخشى و بالندگى آرمانها و اخلاق تعاونى در جامعه یارى کرد.
از آنجا که«یاورى»در جامعه سنتى ما، چه از نظر جهت-یکسویه و یا دو سویه بودن، عمودى و یا افقى بودن آن-و چه از نظر سادگى و پیچیدگى روند یاریگرى، و چه از نظر درجه لزوم و اجبار و اختیار در کار، و چه از نظر زمان یاریگرى-موسمى و غیر موسمى بودن، گسسته و یا پیوسته بودن آن-، و بالاخره از نظر مضمون و عرصههاى یاریگرى، گونههاى مختلفى را شامل مىگردد.
از آنجا که نوشته حاضر، یکى از نخستین کارهاى بومى در این زمینه بوده، و هنوز در ادبیات و زبان علمى جامعهشناسى و مردمشناسى ما، تأملى بسزا درباره گونههاى یاورى و تحدید و کرانهجویى و به دیگر سخن، تعریف و طبقهبندى آنها به عمل نیامده است، لازم مىداند، طرحى در این زمینه ارائه دهد، و در این کار از واژگانى همچون:همیارى، خودیارى و تعاون، که امروز، در نوشتهها و محاوره، اغلب به صورت مترادف به کار برده مىشوند، براى نامگذارى گونههاى مختلف یاورى، استفاده کند.
گرچه نگارنده تا اندازهاى به دشوارى کار طبقهبندى، و بویژه طبقهبندى پدیدههاى اجتماعى واقف است، اما امیدوار است، که این طرح-با همه کاستیهایش-پس از این توسط پژوهندگان و منقدین و «واژه وران»، نقد و تصحیح و تکمیل شود.
یاورى و یاریگرى 4
همچنان که خواننده هوشمند، تا همینجا خود به فراست دریافته، نگارنده واژه یاورى و یاریگرى را به معناى عام هرگونه یارى و همیارى و تعاون اصطلاح کرده است، اکنون بر این اساس، یاورى و یاریگرىهاى موجود در جامعه سنتى ایران را از نظرگاههایى که پیش از این به آنها اشاره شد، بخشبندى مىکنیم.
گونههاى یاورى از نظر کیفیت سمت و سوى
به نظر نگارنده، مهمترین عاملى که انواع یاورى را به صورت اساسى از یکدیگر متمایز مىسازد، سمت و سوى کنش یاورى است، مانند:عمودى و یا افقى بودن کنش یاورى، یکسویه و یا دو سویه بودن، «برون سویه» و یا«درون سویه»بودن آن، و بالاخره سادگى و پیچیدگى این کنشها.
از این دیدگاه، انواع یاورى در جامعه سنتى ما را مىتوان، در گام نخست به دو گونه یارى و همیارى تقسیم کرد.
یارى و همیارى
با وجود برخى شباهتها، یارى و همیارى در نمونههاى بارز و ناب خود، داراى تفاوتهاى مهمى با یکدیگر مىباشند.
اولا:چنین به نظر مىرسد که یارى کنشى است «یکسویه»و«عمودى»، که از بالا به پایین بین فراتر و فروتر(توانا و ناتوان)جریان مىیابد.چه در زمینههاى عینى و مادى و چه در زمینههاى ذهنى و معنوى.
در حالیکه همیارى جریانى است«دوسویه»و «افقى»که بین کسانى که کم و بیش تواناییهاى مشابه و یکسانى دارند، -همترازان-و یا کسانى که مىتوانند، تواناییهاى همدیگر را تکمیل و یا کمبودهاى یکدیگر را جبران کنند، به وجود مىآید.
به عبارت دیگر، در یارى نقش یارى دهنده و یارى گیرنده بطور نسبى ثابت است، اما در همیارى نقش این دو بطور متناوب تغییر مىکند.
به دیگر سخن و به تعبیرى مىتوان گفت که تفاوت یارى و همیارى تفاوت«بخشش» 5 و نوعى«معاوضه»و «مبادله»است.این مبادله و معاوضه مىتواند در زمینههاى نیروى کار، ابزار، مواد و مصالح، اطلاعات و عواطف باشد.
البته در همیاریهاى سنتى این موارد اغلب با یکدیگر آمیختهاند، و همیارى خالص و تنها در یک مورد، کمتر به چشم مىخورد.
در روستا، وقتى کسى حاضر مىشود با دیگرى همیارى کند، گرچه ممکن است این همیارى در زمینه تعویض نیروى کار و یا ابزار باشد، اما معنى دیگر آن
این است که به او علاقه دارد و براى او ارزش و احترام خاص قائل است.
از این گذشته وقتى یک روستایى به تنهایى و یا با گاوش به کمک همکار خود مىرود، خود این مسئله سبب مىشود تا مجال بسیار خوبى فراهم گردد، که این دو از صبح تا شب، در ضمن کار به عقده گشایى و درد دل بنشینند، و از نظر عاطفى و روانى تشفى یابند، و اطلاعات و خبرهاى ده و اطراف را رد و بدل کنند، از یکدیگر اطلاعات جدیدى به دست آوردند و یا اطلاعات پیشین و اطلاعات فرهنگى را مرور کرده، جمعبندى نموده و نتیجهگیرى کنند.
در نامهاى محلى همیاریها و تعاونیهاى سنتى و اصطلاحات مربوط به آنها، به برخى واژگان برمىخوریم که نشان مىدهد صاحبان و عمل کنندگان به این همیاریها به جنبه مبادلهاى مسئله نیز وقوف داشتهاند.
براى نمونه، اصطلاحات«آدم به آدم»و «گو به گو»(گاو به گاو)در خمین، «عوضى»در روستاى«گاچ»کوه میش سبزوار، «عمله قرضى»در نیمور محلات«مردامردى»در«وانشان»گلپایگان، و همچنین از 80 نام«شیرواره»-نوعى تعاونى سنتى و بسیار کهن در زمینه دامدارى-، بیش از 12 نام از نامهاى فارسى و ترکى و ارمنى آن به معناى معاوضه و قرض و وام است.
البته این نامها همچنان که اشاره شد تنها یک جنبه از جنبههاى همیارى را نشان مىدهند، و خواهیم دید نسبت به نامهاى دیگر، نامهاى تازهترى نیز مىباشند.نامهاى دیگر همیارى، جنبههاى دیگر آنرا برملا مىسازند.
گفتیم همیارى نوعى مبادله است، که مضمونى چند گانه دارد، اما با اینهمه در بیشتر همیاریها محور اصلى همان نیروى کار و ابزار و مواد و مصالح مورد نیاز مىباشد، و مبادلات دیگر در پیرامون و به دنبال آن شکل مىگیرند.
مبادله مجرد، مبادله مرکب.
پیش از این گفتیم، به تعبیرى همیارى نوعى مبادله است.تأکید بر«نوعى»از آن جهت است، که آنرا از مبادلهها و مشارکتهاى جوامع صنعتى و شهرى جدا کرده باشیم.
جوامع صنعتى امروزى نیز حاصل شبکههاى بسیار پیچیده و عظیم مبادلات و مشارکتها و همکاریهاى گوناگون است، که روز به روز بیشتر در عرصه معاوضه کار و کالا با پول، و معاوضه پول با کار و کالا به نمایش درآمده، و پى در پى به وسیله پول معنى و محاسبه شده، و به وسیله آن خشک و رسمى و مجرد و پرفاصله گشته، و از جنبههاى معنوى تهى مىگردند.
اما مبادله در همیاریهاى سنتى، مبادلهاى چند بعدى، گرم، بدون واسطه و چهره به چهره، پایاپاى و اغلب دل خواسته و آگاهانه و توأم با احترام و دوستى متقابل است، و ناگفته پیداست که این مسائل، امورى نسبى بوده، به صورت خالص و ناب در هیچ یک از این دو جامعه یافت نمىشوند.
ثانیا:در سنجش با یارى، از آنجا که بنیاد همیارىها بیشتر بر زمینه مسائل عینى نهاده شده است، و پدیدههاى عینى از نظم و قوانین ویژهاى پیروى مىکنند، لذا همیارىها نیز به تبع از آنها داراى نظم و استمرار بیشترى مىباشند.
از این قبیل است، بیشتر همیاریها و«تعاونیهاى سنتى که بر پایه تولید کشاورزى و دامدارى قرار مىگیرند.این گونه یاوریها چون در پیوند نزدیکى با نظم فصول و شرایط اقلیمى از سویى و نظم ارگانیزمهاى نباتى و جانورى از سوى دیگر بوده، در نتیجه آن نظم موسمى مىگیرند.
به دیگر سخن، یارى غالبا از نوع یاوریهاى کم نظمتر، اتفاقى و گسستهتر است در حالیکه همیارى از نوع یاوریهاى منظمتر، موسمىتر و پیوستهتر مىباشد.
گرچه در روستاها و ایلات، نظم موسمى تولید و سنتهایى که در پیرامون آن به وجود آمده سبب شده که بخشى از یاریها نیز به نوعى نظم موسمى پیدا کنند، بطوریکه در روستاها، متکدیان به تعداد فراوان از شهرهاى دور و نزدیک، هر ساله در فصل خرمن به روستاها و سرخرمنها رفته، سهم خویش را طلب مىکنند، و چه دست و دل بازند روستاییان ما در این بخششهاى سرخرمن البته اینان در سراسر سال نیز، گاه و بیگاه در سفره دهقان شریکند.
در ایلات سیرجان و از جمله در ایلات«پاریز»تا بیست-بیست و پنج سال پیش رسم بود، که شیر گوسفندان را از اول نوروز تا چهلم، به فقرا، سادات و حمامى و سلمانى و آهنگر مىدادند.
ثالثا:در یارى بیشتر، کسب وجهه و آبروى اجتماعى، اجر اخروى، و یا تشفى روانى و غیره براى یارى دهنده مطرح است، و در آن انتظار مقابله به مثل وجود ندارد.
در حالیکه در همیارى، بیشتر هدفهاى عینى، حیاتى و روزمره منظور نظر بوده، انتظار یارى متقابل وجود دارد.
رابعا:تفاوت دیگر یارى و همیارى-هر چند که این تفاوت نسبت به تفاوتهاى قبلى کم اهمیتتر مىباشد-این است، که در یارى، شناسایى یارى گیرنده از یارى دهنده، در بیشتر موارد شرط نیست، و شناسایى یارى دهنده از یارى گیرنده نیز در بیشتر موارد شرط عمده و اساسى نیست، گرچه این شناسایى مىتواند در کم و کیف یارى مؤثر افتد.
در حالیکه همیارى اصولا بر اساس شناسایى و گاه شناسایىهاى دراز مدت و نسبتا عمیق طرفین از یکدیگر به وجود مىآید.
یارى گروهى سنتى.
«یارى گروهى»حالت بینابینى یارى و همیارى است، که از برخى جهات به یارى و از جهات دیگر به همیارى ماننده است.
البته منظور ما از یارى گروهى سنتى، به آن شکلى است که در روستاهاى و ایلات ایران در گذشتهاى نزدیک به فراوانى یافت مىشده، و هنوز نیز بقایاى آن قابل مشاهده است.
بىگمان اینگونه یاورى در کشورهاى همسایه و دیگر کشورهاى جهان نیز وجود داشته و دارد، و منحصر به جامعه سنتى ما نبوده است.
یارى گروهى، از این نظر که در آن انتظار کمک متقابل وجود ندارد، و در آن اجراى سنت و احترام به ارزشها و کسب آبروى اجتماعى و پذیرش اجتماعى و اجر اخروى و تشفى روانى بیشتر مورد نظر است، به یارى شبیه است.
گرچه امکان جبران و کمک متقابل نیز در آن کاملا نفى نمىشود.
یارى گروهى اما، اغلب جهتى افقى دارد، و اغلب بین کسانى به وجود مىآید، که بر خلاف رابطه یارى، رابطه بین فراتر و فروتر نیست.
یارى گروهى از این نظر و از نظر اینکه یارىدهندگان و یارى گیرنده کاملا همدیگر را مىشناسند، به همیارى ماننده است.
به نظر مىرسد یارى گروهى در گذشته تا مدتها شکل غالب یاورى و یاریگرى در جامعه روستایى و ایلى ما بوده است، چرا که اینگونه یاورى، با یکدستى و هموارى نسبى جامعه روستایى و ایلى ما از نظر نقش و پایگاه اجتماعى، فراوانى نسبى نیروى کار، پائین بودن سطح توقع و نیازها، لزوم یارى و همکارى گروهى براى مقابله با خطرات طبیعى و اجتماعى، وجود خویشاوندیهاى نسبى و سببى، حضور قوى سنتهاى اجتماعى و غیره بیشتر سازگار بوده است.
به نظر نگارنده، انواع همیارى از اشتقاقات بعدى و جانبى یارى گروهى بوده، و نسبت به آن پدیدهاى تازهتر مىباشند.
گفتیم یارى گروهى اغلب جریانى افقى است، که بین همترازان برقرار مىگردد، و از آنجا که همترازان روستایى چیز زیادى جز نیروى کار خود ندارند که به دیگرى ببخشند، لذا بیشترین یاریهاى گروهى در زمینه نیروى کار و صرف وقت به وجود مىآمده است، و در این میان تنها انتظار یارىدهندگان از یارىگیرنده یک پذیرایى جانانه بوده است.این انتظار هنوز هم در یاریهاى گروهى کاملا پابرجاست، و در ضمن در برخى ترانههاى کار نیز این انتظار به صراحت نمایان است.
بتدریج با پیشرفت جامعه به سوى الگوى تازهتر و سوداگرانه، برخى عناصر و از جمله انتظار پذیرایى جانانه، از یاریهاى گروهى به همیاریها سرایت کرده است.بطوریکه در همیاریها نیز زیاده بر انتظار کمک متقابل، انتظار این پذیرایى نیز وجود دارد.
به نظر مىرسد انتقال از حالت یارى گروهى به همیارى چنان به آهستگى اتفاق افتاده، که اغلب در گویشهاى محلى هر دو با نام یگانهاى خوانده مىشوند. گرچه روستاییان بین این دو نوع یاورى فرق مىگذارند.
جالب آنکه در برخى مناطق و گویشها براى یارى گروهى و همیارى و یارى در ازاى پول و مزد نامهاى متفاوتى دارند.
براى مثال در روستاهاى الیگودرز مانند«قلعه آشناخور»و«آشناخور»و...به یارى گروهى«هیّاره- Hayyara»گویند، که واژهاى است بسیار قدیمى و احیانا کوتاه شده و دگرگون شده«همه-یارى»، و به «همیارى»(یارى با عوض)«کمکى»و به یارى در ازاى مزد«کراکارى-Kerakari»گویند.
در بابل و روستاهاى اطراف آن به یارى گروهى و بلاعوض«کایر-«Kayer»و به همیارى و یارى با عوض«روجارى-«Rujari»گویند.و البته با منسوخ شدن رسم کایر، امروزه معناى این دو واژه به هم نزدیک شده، گاه واژه«کایر»را به جاى«روجارى»نیز به کار مىبرند.
در نوشهر و روستاهاى آن به همیارى گروهى «کایر»و به همیارى«تکل-«Tekal»و در روستاى ناتر کلاردشت چالوس«کمکى»و«تکل-«Takal» گویند.
هنوز در روستاهاى دورافتاده ما، کار کردن براى دیگرى کمک به شمار مىآید، حتى اگر این کار در مقابل و براى مزد باشد، و این به خاطر غلبه فرهنگ یاورى در جامعه سنتى ما، در گذشته بوده، که هر نوع کار براى دیگرى را از این دریچه مىدیده است.
حتى در گذشته در بیشتر نقاط گیلان، کارگرانى که در اختیار ملاکان بودند، در برخى مواقع مانند درو، آنانرا نزد صاحب ملک دیگرى مىفرستادند، تا بدون اجر و مزد او را کمک کنند که به آنها«یاور-Yavar» مىگفتند. 6
نام«همیارى»و«یارى گروهى»در برخى گویشهاى ایران 7 .
نام «یارى گروهى» «همیارى» شهرستان(یاورى جمعى و (یاورى متقابل و بدون عوض) داراى عوض) 1 اراک «مردخوا»، «آدم به آدم»، «دس به دس».«دس به دس».
2 الیگودرز «هیاره».«آدم به آدم»،
«کمکى» 3 بابل «کایر».«روجارى»، «کایر»
4 بجنورد «یاورى».- 5 بیرجند «خدا قوتى».- 6 تنکابن «کمکى».«تکل»، «تکل تکلى».
7 چالوس «کمکى»«تکل».
8 خرم آباد «گل».
9 خمین «هیاره»، «کمکى».«آدم به آدم».
10 خوانسار «مردامردى».
11 رشت «یاور».- 12 زنجان «جار».«ال اله».
13 سبزوار - «عمله»، «عوضى».
14 سیرجان «حر».«اسمدادى».
15 قم - «آلاپستا».
16 گلپایگان «کمک»، «مردامردى».
17 لاهیجان «یاور».
18 محلات - «عمله قرضى».
19 نوشهر «کایر».«تکل» 20 نیشابور «یاورى» 21 الیگودرز «هیارا-Hayara».«مارت مارتى- (روستاهاى ارمنى نشین)Martmarti» 22 میانه «ایمجى-Imaji» بیگارى
بیگارى نیز به تعبیرى نوعى یارى گروهى است. فرق آن با یارى گروهى علاوه بر اختلاف جهت کنش یارى، در اجبارى و الزامى بودن آن است.
به عبارت دیگر، بیگارى«نوعى»یارى گروهى واژگونه است، که جهت یارى در آن از ضعفا به اقویاست.
اما شباهت آن با یارى گروهى، در گروهى بودن کار، نداشتن انتظار کمک متقابل، وجود رسم پذیرایى از یارىدهندگان است.
گاه نیز مرز بین بیگارى و یارى گروهى به یکدیگر نزدیک مىشوند.براى مثال نگاه کنید به«بلک کارى» در اواخر فصل دوم همین کتاب، و فصل چهارم جلد دوم، یارى گروهى و همیارى در برفروبى، در پاریز.
نزدیکى و شباهت این دو در برخى موارد-موارد بینابینى-به خاطر تخفیف و یا حذف صفت اجبارى از کار و یا همترازى تقریبى یارى گیرنده، و یا هر دوى اینهاست.
خودیارى
امروز واژه خودیارى در نوشتههاى مربوط به مسائل تعاونیها و برنامهریزى و عمران روستایى، با مفاهیمى مانند همیارى، کمک متقابل و همکارى و تعاون، به صورت کلمات مترادف و هم معنا به کار گرفته مىشود
این واژه در تعریف«شرکت تعاونى»در ماده 2 قانون تعاون ایران نیز وارد شده است.
«شرکت تعاونى شرکتى است از اشخاص حقیقى و یا حقوقى که به منظور رفع نیازمندیهاى مشترک و بهبود وضع اقتصادى و اجتماعى شرکا از طریق خودیارى و کمک متقابل و همکارى آنان و تشویق به پساندازى موافق اصولى که در این قانون مصرّ است، تشکیل مىشود. 8 »
در این تعریف نیز تا جایى که مىتوان دریافت، مفاهیم خودیارى و کمک متقابل و همکارى به معناى متفاوتى به کار نرفتهاند.
اما نگارنده، واژه خودیارى را براى نامگذارى نوعى یاورى سنتى به کار برده، که به نظر مىرسد، بیش از سایر یاوریها با این نام سازگارى دارد.
این گونه یاورى، با سایر یاوریهایى که تا به حال تعریف کردهایم تفاوتهایى اساسى دارد، که بایستى شناخته شود.
اولا:در یاوریهایى که پیش از این نام بردیم، یارى دهنده و یا، یارىدهندگان از یارى گیرنده جدا و قابل تشخیص مىباشند.در همیارى نیز که پس از یک مرحله، جاى کمک دهنده و کمک گیرنده تغییر مىکند، باز ایندو از یکدیگر قابل تمیز مىباشند.
در حالیکه در خودیارى، یارى دهنده و یارى گیرنده قابل تشخیص نیستند، چرا که در واقع ایندو در اینگونه یاورى یکى مىباشند.
اما تفاوت خودیارى با کار فردى شخص براى خودش این است که، در خودیارى نیروى افراد یک کاسه و سازمان یافته شده، کارآیى لازم را براى پیشبرد هدف به دست مىآورد، و زیاده بر این، کارهاى بسیار سخت، یکنواخت و خسته کننده بدنى را به کارى دلانگیز، پرهیجان و شادىآفرین تبدیل مىکند.
البته این تفاوت بین همیارى و کار فردى نیز صادق است.
ثانیا:به دلایلى که در بالا ذکر شد، جریان و حرکت کنش یاورى در خودیارى بر خلاف سایر یاوریهاى تعریف شده تا اینجا، به صورت خط مستقیم نبوده، و منحنى بستهاى است که به شخص برمىگردد. گرچه در همیارى نیز پس از یک مرحله و یا مراحلى کوششهاى فرد به او بازمىگردد، اما این برگشت نسبت به سایر افراد گروه ناهمزمان مىباشد، در حالیکه در خودیارى نتایج کار غالبا همزمان به افراد گروه باز مىگردد.
ثالثا:در خودیارى گروه خودیار در مالکیت و یا حقى سهیماند، و همین مالکیت و یا حق، آنها را در اجراى وظایفى نیز سهیم مىگرداند.مانند شریک شدن کشاورزان در منابع سنتى آب پس از اصلاحات ارضى، و یا داشتن حقوق مربوط به صاحب نسق بودن پیش از اصلاحات، که سبب شده بود، در هر دو زمان، لایروبى جویها و نهرها به عهده آنان باشد، و در این زمینه کشاورزان با یکدیگر خودیارى داشته باشند.
البته پس از اصلاحات ارضى، وظیفه آنها در خودیارى شامل لایروبى قناتها نیز شده است و این در جاهایى است که منابع سنتى، آب قنات مىباشد.
خودیارى یکى از رایجترین یاوریهاى موجود در جامعه روستایى ما مىباشد، و اغلب یاوریهایى که در فصل اول این کتاب، در حول نگهدارى و لایروبى منابع و مجارى آب خواهد آمد از جنس خودیارى مىباشند.
تعاونیهاى سنتى
مىدانیم که واژه تعاون، واژهاى عربى و قرآنى است.«تعاون از نظر اشتقاق کلمه از باب تفاعل...است، مصادرى که بر این وزن در زبان فارسى وارد شده بطور کلى دو نوع و در دو معنى متفاوت به کار رفته است.
1:به معنى صفتى و حالتى که در اصل موجود نباشد، به خود بستن و به خود نسبت دادن، مانند...تجاهل، تشاعر، تظاهر و تمارض...
2:به معنى انجام عمل متقابل و در برابر هم، همچون معنایى....که از کلمات مبارزه مصاحبه، مقاتله، مشاجره...به دست مىآید، از مصادر تعاون، تعاطف، و تباین نیز فهمیده مىشود، بطوریکه معانى به یکدیگر کمک کردن، با هم مهربانى کردن، و از هم دور شدن از این کلمات به اذهان متبادر مىگردد.» 9
معادل کلمه تعاون در زبانهاى اروپایى «Coopertion»است.
«در فرهنگ لغات انگلیسى(و بستر)، کلمه «Cooperation)را، کار کردن با هم براى یک مقصود و جمع شدن به دور هم براى انجام دادن یک امر مشترک و عمل همکارى اقتصادى نیز معنى کرده است.
و نیز فرهنگ لغات فرانسه(گراندلاروس)، آن را به معنى عمل همکارى و شرکت در انجام کار مشترک و روش و عملى که به موجب آن افراد یا خانوادههاى داراى منافع مشترک مؤسسهاى را به وجود مىآورند، بیان کرده است.» 10
معانى و تعاریف بالا، معانى لغوى واژه تعاون و معادل اروپایى آن مىباشند، که مىتواند بسیارى از انواع یاورى و یاریگرى را دربرگیرد، اما از نظر اصطلاحى، نگارنده این واژه را، در طبقهبندى خود از یاوریهاى سنتى، براى نامگذارى یکى از کهنترین انواع «یاریگرى»نامزد مىنماید-کهنترین و در عین حال همه جانبهترین و زیباترین نوع یاریگرى، که هنوز نیز اشکالى از آن را در روستاها و ایالات این سرزمین مىتوان جستجو کرد-این نوع یاورى که ما آنرا تحت عنوان«تعاونیهاى سنتى»بررسى خواهیم کرد بیش از دیگر انواع«یاورى»به تعاونیهاى تولید امروزى در جهان نزدیک است، و شایستگى سرمشق گرفتن براى برنامهریزان تعاون کشور را دارد.
متأسفانه، بىتوجهى، بىبرنامگى، عدم شناخت و یا شناخت ناقص از روستاهاى ایران، و بازتاب آنها در قوانین اصلاحات ارضى، تمرکز ادارى ناشى از دیکتاتورى و تصمیمگیریهاى یک طرفه و از بالا، سبب شد که زیباترین تعاونیهاى سنتى ما، که بیشترین کارآیى و سازگارى با شرایط جغرافیایى و اجتماعى ایران را دارا بودند، و مىتوانستند ریشه و پایه استوارى براى تعاونیهاى تولید کشاورزى جدید ایران گردند، متلاشى و نابود شوند.
این تعاونیهاى سنتى، که تا پیش از اصلاحات ارضى در بیشتر مناطق کم باران ایران وجود داشتهاند، به نامهاى بنه، صحرا، حراثه، پیکال، سرکار، پاگار، در کار و غیره نامیده مىشدهاند 11 .
و گاه نیز در مناطق پرآب جنوب، و در کشتهاى مشکلى همچون کشت برنج، هنوز هم بقایاى اینگونه تعاونیها وجود دارد 12 .
تعاونیهاى سنتى در زمینه دامدارى سنتى خوشبختانه هنوز در میان کوچ نشینان ما زنده و رایج است، و به نامهاى گوناگون نامیده مىشود.
به این گروهبندىهاى تعاونى در ایل بویر احمدى و ایل بهمنى و...«مال»و در ایل قشقائى«بیله»و «بیلک»و در ایل شاهسون«اردو»و در ایلات بلوچ «هلک»و در عشایر سنگسر«خیل»و در ایلات و عشایر سیرجان و بافت و بردسیر و شهر بابک«ایشوم» گویند 13 .
و بالاخره باید به نوعى تعاونى سنتى زنانه و کهن و بسیار گستردهاى که تا چند دهه پیش نه تنها در اغلب روستاها و ایلات ایران، بلکه در اغلب شهرها نیز وجود داشته است و به نامها بسیار متنوعى که مشهورترین آنها«شیرواره»و«واره»است، نامیده مىشوند، اشاره کرد.
این تعاونى هنوز نیز گستردهترین نوع تعاونى سنتى در ایران است.
فرق تعاونیهاى سنتى با سایر یاوریها
اولا:گزینش در سایر یاوریها غالبا یا وجود ندارد، مانند بیشتر خودیاریها و یا ناقص است و همه جانبه نیست مانند بیشتر«همیاریها»، که در آن گروه یارى دهنده یکدیگر را نگزیده، و تنها از جانب یارى گیرنده فراخوانده شدهاند.
در برخى همیاریها حتى ممکن است، گروه یارى دهنده یکدیگر را نشناسند.نگاه کنید به«برابرى» در فصل دوم.
و بالاخره، در اینگونه یاوریها اگر گزینشى هم در میان باشد، این گزینش با سختگیرى و وسواس همراه نیست.
در حالیکه در تعاونیهاى سنتى، افراد گروه یکدیگر را برمىگزینند و در این گزینش تا حد امکان، سختگیرى به عمل مىآورند، و معیارهاى اقتصادى و غیر اقتصادى متعددى را در انتخاب اعضا در نظر مىگیرند.
براى مثال در تعاونى سنتى«شیرواره»، زنان روستایى و ایلى ایران، براى گزینش«همواره»(اعضاى واره)در حدود 17 معیار و ملاک اقتصادى و غیر اقتصادى داشتهاند، که برخى از این ملاکها در سراسر ایران عمومیت داشته است 14 .
ثانیا:کنش یاورى در انواع یاریگریهاى دیگر، نسبت به تعاونى سنتى گسسته و کوتاه مدت مىباشد، در صورتیکه در تعاونیهاى سنتى، این کنش نسبتا پیوسته و دراز مدت است، و حداقل اعضاى تعاونى براى یکسال زراعى 15 و یا سال دامدارى 16 یکدیگر را برمىگزینند.
در برخى تعاونیها ممکن است اعضاء سالها تغییر نکرده، و یا بسیار کم تغییر کرده باشد.
ثالثا:تعاونیهاى سنتى به خاطر کنشها و جریانات مختلف یاورى که در آنها برقرار مىگردد، پیچیدهتر از سایر یاوریها بوده، و گاه همه انواع یاورى و از جمله تعاونیهاى کوچکترى را در درون خود جاى مىدهد. مانند تعاونى سنتى«شیرواره»در درون«مال».
رابعا:تعاونى سنتى کهنترین گونه یاورى در جامعه انسانى-از جمله در جامعه ایران-بوده است، و به همین جهت، یعنى دیرینگى آنها در ژرفاى تاریخ و گذشته جامعه ما، و همچنین به خاطر گستردگى آنها در پهنه جغرافیایى کشور ما، داراى نامهاى گوناگون مىباشند. 17 اعضا نیز اغلب نام ویژهاى دارند که بیانگر عضویت آنها در تعاونى است.
این نامها همچنین نشان دهنده یک سازماندهى منظمتر در تعاونیهاى سنتى است.
(1).این گفتار بخشى از مقدمهاى است بر دو جلد کتاب فرهنگ یاریگرى در ایران.
(2).مهدى هاشمى-کاظم ودیعى.نهضت تعاونى در ایران.تهران 1355.ص 96-97
(3).على اکبر نیک خلق.جامعهشناسى روستائى ایران.تهران 1358.پژوهشکده علوم ارتباطى و توسعه ایران.ص 62.
(4).«یاریگر»:صفت مرکب، مرکب از یارى و ادات فاعلى«گر». مددکار، ممد و معاون...مساعد، کمک کننده، یارمند...
«یاریگرى»حاصل مصدر مرکب.یارى، امداد، اعانت...لغتنامه دهخدا.حرف«ى».ص 76 و 77.)
(5).قابل تذکر است که برخى مبادلهها به خاطر فاصلهاى که بین «داد»و«ستد»آنها به وجود مىآید، ممکن است بخشش به شمار آیند، مانند مواردى از مبادله هدایا که گاه به خاطر فاصله برگشت، یکسویه به نظر مىرسند.
(6).منوچهر ستوده.فرهنگ گیلکى.تهران، 1332.انجمن ایرانشناسى.ص 268 و 269.
(7).گاه ممکن است در روستاهاى یک شهرستان، اصطلاحات متفاوتى براى این گونه یاریگریها وجود داشته باشد، در متن کتاب روستاهایى که از هر شهرستان مورد استناد ما مىباشند، مشخص شده است.
(8).غلامرضا سلیم.ارزش همکارى در فعالیتهاى تعاونى.تهران، 1357.سازمان مرکزى تعاون کشور.ص 6.
(9).غلامرضا سلیم.تعاون در متون ادبیات فارسى(شامل قطعات برگزیده نثر مربوط به تعاون).تهران، 1347.مؤسسه آموزش و تحقیقات تعاونى دانشگاه تهران.ص 5.
(10).غلامرضا سلیم.همان.ص 7.
(11).درباره انواع«بنه»و دگرگونیهاى آن بعد از اصلاحات ارضى، نگاه کنید به کتاب بسیار ارزشمند نظامهاى تولید زراعى جمعى(بنه)قبل و بعد از اصلاحات ارضى.نوشته جواد صفىنژاد.
(12).(نگاه کنید به فصل دوم همین نوشته، «قراع».
(13).نگاه کنید به فصل اول از جلد دوم این کتاب.
(14).مرتضى فرهادى.«واره»نوعى تعاونى سنتى کهن. دستنوشته.ص 7
(15).سال زراعى اغلب از اول مهرماه شروع و تا مهرماه سال بعد ادامه مىیابد.
(16).سال دامدارى، در ایلها و عشایر سیرجان و بافت و بردسیر و شهر بابک با«چوپانبندى»(گلهبندى)در نودم نوروز(اول تابستان) آغاز و تا نودم سال بعد ادامه مىیابد.
(17).براى مثال، نگارنده براى تعاونى سنتى«شیرواره»، بیش از 80 گونه نام یافته است.
پایان مقاله