گلخو شناسی سر شاخه نورسته از گیاه مردم شناسی است که درتعامل با دیگر شاخه های گوناگون علم بویژه علوم اجتماعی و به شکل میان رشته ای وحتی درپیوند با دیگر معرفت های بشری همچون فلسفه و هنر قرار دارد. منظور از “گل خو شناسی” صرفا از منظر رفتار شناسی گیاهان نیست.بلکه توجه به آن […]
گلخو شناسی سر شاخه نورسته از گیاه مردم شناسی است که درتعامل با دیگر شاخه های گوناگون علم بویژه علوم اجتماعی و به شکل میان رشته ای وحتی درپیوند با دیگر معرفت های بشری همچون فلسفه و هنر قرار دارد. منظور از “گل خو شناسی” صرفا از منظر رفتار شناسی گیاهان نیست.بلکه توجه به آن به آنگونه است که در فضای کلامی شعرا و نوشتارهای آدمیان تصویر شده.یا درادبیات شفاهی مردم بازتاب یافته و در فضای فرهنگی تصویر و بازگوشده است.
جناب دکتر فرهادی در سال 1354،در قطعه ای به نام “گل حسرت” برا ی نخستین بار ترکیب نوساخته ی”گلخویی” و “گل خوشناسی” را به کار برده است.
جی-غال-اسمک(پیشوک،جوغاسمو…) که گل آن را گل حسرت می نامند،گیاهی است شگفت آور درمنطقه کوچکی از ایران است که در آذربایجان،کردستان،ایلام،استان مرکزی وبخشی از استان اصفهان می روید. که در این مناطق و هزاره ها توانسته ساکنان این مناطق وبخشی از عراق و ترکیه را از مرگ زودرس در خشکسالی ها و گرانسالی ها رهایی بخشد.این نوشته بجز کار مردم نگاری طولانی مولف …نتیجه تاملات هنری ومیان معرفتی وی از این گیاه خرد وفروتن بوده است.
برای اگاهی و آشنایی متن اشعار مربوط به این گیاه از دفتر شعر در فصل های خنده دشوار که در سال 1357 منتشر شده را اینجا می اوریم واصل مقاله را می توانید درفایل پیوست دریافت ومطالعه فرمایید. لازم بذکر است که اشعار مربوط به این گیاه در چهار قطعه بنام “گل حسرت” (1) تا(4) سروده شده و یک سروده نیز با نام “شکارجوغاسم”در ان دفتر موجود است.
توجه:اصل مقاله درفابلPDFبپیوست می باشد.
********
شکار«جوغاسم»
چهار «شاته»1 / دو دانه پیاز و،/ مهر فراوان/ به کوله بار پسرهشت،/ سحر گهان،/ مادر./ هنوز خورشید:/ عبوس خواب دوشین بود؛/ و چشم می مالاند./هنوز روزگار بهی:/ کهرمیش بره،/ ز یک در آب می خوردند!/ و گرگ ومیش،/ از اقیانوس!/که او به دامنه کوه «دز»2،/ بیاغازید./ نبرد با خود،/ با خاک را،/ شکار «جوغاسم»3،/ زمان بکندی«چاله کن»4./زمان به قیمت قوت./
***
غروب بود و خیابان؛/غروب بود و امید؛/ و یازده«گلازنه»5جوغاسم./ و شب به سفره/چهارشانه،/ دو دانه پیاز و،/ خواب وخموشی
گلپایگان اردیبهشت49
********************************************************
1 – نوعی نان خشک خانگی
2 – کوهی درجنوب خمین وغرب گلپایگان.
3 – گیاهی کوهی از تیره زنبق که ساقه زیر زمین آن خوراکی بوده و تقریباً در عمق بیست سانتی متری زمین قرار دارد.
4 – بیلچه های مخصوص برای بیرون آوردن جوغاسم از زمین.
5 – «glazena» تعدادی جوغاسم که بر برگهایشان مانند گیسوی دختران بهم بافته شده اند.
گل حسرت(1)
اینک کهیر نمناک،/ بر بشن خشک خاک./شیپورکان کوچک حسرت،1/گوش کر فلک.
خمین پائیز1354
1 – آخرین گل سال از تیره زنبق با رنگ های سفید و صورتی مایل به بنفش یا آبی که ساقه زیر زمینی و خوراکی آن به زبان محلی”جوغاسم” نامیده می شود که درکوهها و کوهپایه ها در پائیز گل می دهد. برگ هایش بلند و نازک است،و بر سطح زیرین برگ هایش خطوط عرضی ظریف و سفید رنگی به چشم می خورد.برگش دربهار می روید،گلش درپائیز و در گاهِ گل دادن بی برگ است.
********
گل حسرت(2)
وقتی که مشت باد پائیز،/مشت درشت خود را،/بر چهره گل حسرت می کوفت./وپشت پلک های سپیدش،خون می مرد./و زیر چشم بنفشینه اش ورم می کرد/نیروی نا موافق مرموزی،/پشت پلشت پائیز را،/بر خاک می نشاند؛/خم می کرد
خمین پائیز 1354
********
گل حسرت(3)
«تف بر بهارانی که نتوان برد،/اندر آن،/نام گل سرخی.»/با “ژغژغ”1 دندان به می گفت این و،/کولاکی وزان،/راه دهانش بست./
راز آشنایان گل حسرت،/این آخرین مصراع شعرش را،/بر سنگ سنگ راه،/ بنوشتند:/ بی حرف/بی حرکت.
خمین پائیز1353
1-صدای بهم خوردن دندان
*********
گل حسرت(4)
بفشرده لب عبوس؛ / بگشاده چشم؛ /-برخشک وخارزار جوانب- / بی هیچ حیرتی گل حسرت./ اینجا میان قلعه ای از خارهای خشک،/ از”چزه”1 از ” گون”2،/ “آسینگرک”3،”ورک”4،”غاغاسرک”5،/ تنهایی عظیمش را می پرورد./ هرساله در بهاران،/نوباوگان برگش،/تابوت استخوان گل سال پیش را،/ بردوش می برد./ پائیز نیز گلی،/ بر مرده برگ های بهاریش سوگوار./هرگز نکرده گل به بهاران./ هرگز ندیده برگ وگلشن را باهم./ با خویش نیز نه مجموع،/ بیگانه ای به خانه خویش است./ نفی بلد نگشته ز شهرش؛/-این روشن صحاری پائیز،/ تنها تن تپنده وتبدار سرد دشت-/ تبعیدی زمانه خویش است./ در حسرت بزرگش،/ در مهربانیش،/ در این سماجت درد آلودش،/ چیزیست ماندگار که می ماند؛/ در ذهن آدمیزاد./من در سکوت او،/فریادهای شگفتی شنیده ام؛/ بی هیچ گفتگو./بسیار خوانده ام،در نانوشته اش./ آی ای همه گیاه شناسان!/ آیا میان نوشتارهایتان،/ فصلی بنام گلخوئی،/ درجمعتان کسی گلخوشناس هست؟/ با پرچمی زفتنه گلی اینجاست./قانون آسمان وعلف را بنهاده زیر پای./ سر را به تیغباد حوادث سپرده گرم./ از دودمان”زنبق”،/ بی ضعف “زعفران”،/ واژه وران هر قبیله گمنام!/جویندگان زبان های مضمحل!/در نبض مخفی این گل،/ چیزی است در زدن./ اعراضش از بهار،/ شاید که اعتراضیست./ ای بازدیدگان همه آفاق!/ در کار این جهان،/ شاید،/ جائیست چیزکی که می لنگد./چیزیست جایکی که نباید.
خمین پائیز1354
1-چزه =نوعی بوته
2-گون=خار بوته ای از تیره پروانه واران
3-آسینگرک=خاری از تیره گل مینا
4-ورک=خار بوته ای نسبتاً کوچک،دارای گل های زرد معطرکه در اردیبهشت ماه گل می دهد،از تیره گل سرخ
5-غاغاسرک=خاری از تبره گل مینا
****** چند عکس از گل حسرت وهمچنین ریشه وساقه آن درمناطقی از ایلام که توسط هم اندش گرانقدر جناب آقای ابوالحسن کیماسی دانش اموخته دوره کارشناسی ارشد جامعه شناسی برای ما ارسال گردیده است.
- پرده پنهان پول
- نیم قرن معلمی و پژوهش؛ روایتی از پروژه فکری پنجاه ساله دکتر مرتضی فرهادی
- باغ سنگي سيرجان؛ بزرگترين پيکره کلاژ ايران و آن” گنگِ خواب ديده و عالم تمام کرّ” آن
- مقاله:جایگاه و پایگاه زن در آثار دکتر مرتضی فرهادی مردم شناس برجسته معاصر ایران
- معرفی و تحلیل کتاب صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن نوشته دکتر مرتضی فرهادی
- ارزیابی کارنامه مرتضی فرهادی،سلسله نشست های جامعه شناسان ایرانی و جامعه ایرانی،صنعت برفرازسنت
- نقدکتاب:واره نوعی تعاونی سنتی کهن زنانه در ایران
- 💢گزارش نشست نخست هفتمین مرحله از سلسلهنشستهای جامعهشناسان ایرانی و جامعه ایرانی(۹ آبان ۱۴۰۳)
- بررسی و نقد آثار و کنشگری دکتر مرتضی فرهادی
- شرح مختصر دکترمحمدحسین سیاح طاهری از حیات فکری_پژوهشی دکترمرتضی فرهادی
- معرفی تفصیلی کتاب صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن تألیف #دکتر_مرتضی_فرهادی
- چراغ فروزان مردمشناسی ایران
- دوره صنعت برفراز سُنت; آشنایی با آرا و افکار جامعه شناس شهیر،مرتضی فرهادی