گزارش روزنامه اعتماد چهارشنبه 16 آبان 1403 درباره نشست نخست نقد آثار دکتر مرتضی فرهادی
ارزیابی کارنامه مرتضی فرهادی،سلسله نشست های جامعه شناسان ایرانی و جامعه ایرانی،صنعت برفرازسنت

بخشی از متن رحمانیان با این جمله که ما همه کرآب هستیم سخنرانی خود را آغاز کرد:کر آب یک مفهوم نظری است،یک بیماری و آفتی است که نسبت به آن جهل مرکب داریم که نمی دانیم جه بلایی بر سر ما آورده. فرهادی از جنگ پنهان آب گفته که ویرانگرتر از همه جنگ ها خواهد […]

بخشی از متن

رحمانیان با این جمله که ما همه کرآب هستیم سخنرانی خود را آغاز کرد:کر آب یک مفهوم نظری است،یک بیماری و آفتی است که نسبت به آن جهل مرکب داریم که نمی دانیم جه بلایی بر سر ما آورده. فرهادی از جنگ پنهان آب گفته که ویرانگرتر از همه جنگ ها خواهد بود.من این مطلب را با«جنگ آب» در مردم نامه چاپ کردم. ما نیاز به مورخ آب داریم با اینکه اندیشمندان دلسوز سال هاست بانگ ناله سر داده اند حال سوال این است که چرا کسی این صدا
را نشنیده است تاریخ این نا اندیشیدن مهم است. او افزود: فرهادی برای رشته های تاریخ و جامعه شناسی بسیار درس آموز است اما دانشجو او را نمی شناسند. چرا ما در دانشگاه تاریخ روستایی ایران، تاریخ دیده بانی و تاریخ آب نداریم؟ وقتی دانشجو شناختی از این موارد ندارد تاریخ اسلام و تاریخ ایران باستان و… به چه درد او میخورد؟ چرا نظام دانش ما بی اعتنا به این مسائل است؟ شاهکار فرهادی موزههای در باد را چه کسی
خوانده است؟
باستانی پاریزی گفته بود حفر چاه عمیق در ایران ایلغار است. فرهادی از سرآمد کسانی است که با آب همدلی کرده و بانگ کم آبی زده از چاه و کاریز و آب انبار و قنات … گفته اما شنیده نشده است. رحمانیان با نامیدن فرهادی به سالک مجذوب چنین ادامه داد: سالکان دو دسته اند: سالک مجذوب کسی که ابتدا عبادت میکند و ریاضت میکشد بعد عنایت حق شامل حال او می شود و مجذوب سالک فرد یکه جذبه میگیرد و بعد سلوک می کند. جذبه ای فرهادی را گرفته رهایش نکرده است. دیوانه ای است که عشق و جذبه ای در دهه ۴۰ او را گرفته و ۶۰ سال به کوه و دشت کشانده و کسی هم اعتنایی به این حضور شگفت انگیز نمی کند. تمام مقالات او از جنس درد است. اهالی دانش چقدر این آثار را خوانده اند. او یک پژوهشگر میان رشته ای چند رشته ای و فرارشته ای در رویکردی انتقادی است از سلطه مکاتب نوسازی متقدم و متاخر انتقاد دارد. مفاهیم نظریه های فرهادی از میدان اخذ شده و برخاسته است که مشهورترین آن مفهوم یاری گری است به تاریخ توسعه در ایران نقد دارد و از غیبت مردم در این تاریخ گله مند است. فرهادی سنت زده نیست چراکه ایران را همین سنت نگاه داشته و نگاه داشتن آن با همین توده مردم بوده.

پژوهشگری خویش فرما هستم

در انتها دکتر فرهادی به ایراد سخنرانی پرداخت وی با بیان اینکه مواجهه ۵۶ ساله با میدان دارد گفت ایران بین النهرین و خاورمیانه و آسیا از اولین اقوامی هستند که یک و نیم سال پیش به یکجانشینی و تولید روی آوردند و توانستند تاریخ بشریت را از مرحله توحش به مرحله بربریت عبور دهند. ایران تمدنی کهن است و البته این امر تصادفا در ایران رخ داده است.
وی در ادامه با دو دسته نامیدن پژوهشگران خاطر نشان کرد: ما دو دسته پژوهشگر داریم خویش فرما مثل ابوریحان و بدون خویش فرما خویش فرما یک آنارشیست علمی است که صرفا از ذهن و مغز خود فرمان میگیرد این افراد یک لحظه از تفکر و تحقیق کردن ابا نخواهند داشت. ما در حال از دست دادن پژوهشگران خویش فرما هستیم و دیگر دهخدا و باستانی پاریزی و … نخواهیم داشت. وی با اشاره به بحث آب چنین ادامه داد: بنده در ۵۰ سال پیش در تک نگاره ها و مردم نگاری ها و در اشعارم از درد بی آبی گفته ام بنگرید کتاب «بانگ آب و کرآب را که صدای کم آبی را شنیده ام و در مقاله ای با نام «جنگ پنهان آب چاپ کردم که اکنون به دو جلد کتاب رسیده است.هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب چندین وزارتخانه و معاونست آب و نیز صدها پژوهشگر و متخصص آب و خبره داشتند حال چرا متوجه نشدند؟ چون آنها خویش فرما نبودند و کارفرما داشتند.کارشناس اداری کارفرمامانند مرده شوری است که کاری به بهشتی و جهنمی بودن میت ندارد. وی در ادامه خاطرنشان کرد من درکارهای یاری گری از پارادایم ۲ میلیون سالی که از عصر تمدن دوپاره شده سخن میگویم و این یاریگری را اصلا برای موزه نمی خواهم ما از تولید کنندگی پیچیده «بنه» و «واره» به مصرف کننده کلان رسیدیم واره یک تعاونی سنتی زنانه با قدمت حداقل ۷ هزار ساله است که تا همین ۵۰ سال پیش حیات داشته است در سال (۱۳۳۵) ۲ میلیون عضو داشته نگاه من به سنت موزه ای نیست و این نگاه را جفا به ایران و جهان سوم و حتی غرب می دانم به قول کنفوسیوس گذشته چون به یاد آید و فهم شود دیگر گذشته نیست بلکه آینده است» وی در ادامه با اشاره به مفهوم پتانسیل فرهنگی اذعان داشت اینکه بنه و واره امروزه به چه درد ما میخورد به قول زیمل مهم قواعد بازی است نه جنس مهره ها واره و بنه می میرد ولی باید بتوان از نمود به بود و از جوهر به عرض رسید باستانی پاریزی کارگر بی جیره مواجب قنات ایران بود اما کسی صدایش
را نشنید.
گذشته را برای این دوست داریم که گنجینه خلاقیت بشریت است و منظورم از پتانسیل فرهنگ آن عناصری است که هنوز کار کرد دارد ما می توانیم به پتانسیل فرهنگی جهان وصل شویم و جهان هم به پتانسیل فرهنگی ما پدران ما دیوانه نبودند که آب روی زمین را به زیرزمین آوردند و سرعت آب را کم کردند مثل اروپاییان در آب و هوای مدیترانه ای نبودیم؛ و ما در دوران مدرن شدن سد پشت سد ساختیم و این جزو بی راهه ها بود. ما می توانیم از تجربیات گذشته استفاده کنیم.

متن کامل گزارش را از صفحه پی دی اف دریافت فرمایید

دریافت فایل PDF
مطالب مرتبط